شهریار پسر خاله ی من.
-از آشناییتون خوشوقتم.
-شما رو قبلا ندیدم.
به مرتضی اشاره کرد و گفت:
-وایشون رو هم.
پری خندید و گفت:
-آیدین خان برادر آفاق جونه مرتضی هم از دوستاش صخره نورده.
-صخره نورد؟چه جالب ورزش هیجان انگیزیه!
-ممنون خب معلومه شما مثل دختر خاله تون نیستید.
پری به روی خود نیاورد و ادامه...