عاشق که شدی دیگر خودت نیستی،
می شوی عروسکی در دستان معشوق...
هر چقدر هم در خلوتت تمرین غرور و سردی کنی،
نوبت به دیدنش که می رسد
دست و پای احساست شل میشود و همه رشته هایت پنبه...
عاشق که شدی،کاش رحمی در دل معشوق بیفتد...
وگرنه در مقابلش میشوی ضعیف ترین آدمی که میشود
بارها به او زخم زد ولی باز هم...