يه سوتي از دوستم باراتون تعريف كنم
ترم پیش بود که من یه ریش توپی آنکارد کرده گذاشته بودم و شلوار پارچه ای و کت و یه کیف سامسونت ... خلاصه یه تیپ سر و سنگین ... از پله های دانشگاه بالا میرفتم و حول حولکی دنبال کلاسمون میگشتم ، خیلی دیرم شده بود ... بالاخره پیداش کردم ... اما من خبر نداشتم که کلاس...