روسریت پرنده ایست در این شکار کشته ام
زخمی تیر من شدی دلبر کارکشته ام !!
تا برسی به دست من انار سرخ پیرهن
خون به دل انباشته ام فصل بهار کشته ام
دور نشو که نامه ای نمی شود به هم نوشت
هر چه کبوتر است من در این دیار کشته ام
مرگ - جنون گرفته ام به هر کسی رسیده ام
آمده پیش کشته ام رفته کنار کشته ام...