نتایح جستجو

خوفی؟

اونموقع تنها غممون شکستن مدادمون بود:cry::child:

:crying::w47::cry:

این رسم زندگیه دیگه:D

هرکس چرای زندگی را یافت با هر چگونه ای خواهدساخت.معماهای زندگی همیناست.

بابااز اصیل یه چیز اونورتریم

خوفی؟پ کجاشو دیدی پسر عمو جوووووووووووووووووووووووووووونم.

:mad::mad:پس برو بچ دانشگاه ازاد بوشهر کوشن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بدویین بیایین!:w42::w14:

چه ساده باگریه خود امدیم و"چه ساده با گریه دیگران میرویم"اما ساده نیست دربین این آمدوشد همدیگر را بگریانیم.

واقعا.ماهم همینجور.پس از اشنایی باهاتون خوشحالم.

میدونیداونجور که پدربزرگای من تعریف کردن/باباهاشون که همون جد من میشن.3تاداداش بودن که باهم دعواشون میشه و هرکدوم یه جای ایران میرن که زندگی کنن.جد خودم میاد جنوب که همون بوشهر.یکی دیگش میره غرب کشور یکی دیگش رو نمیدونم.وازاون روز به بعد خبری از هم ندارن ونگرفتن.نمیدونم شایداگه ریشه هامونو بگیری...

سلام.نمیدونم/اهل کجایید؟

یکی دانشگاه قبول میشه.میگن چه احساسی داری .:میگه احساس فیس ایکنم.

بهترین فرشته ها همین شیطان بود.مرد و مردانه ایستادوگفت:"نه سجده نمیکنم.تورا سجده میکنم امااین آدمک های کثیفی را که از گل متعفن ساخته ای.این موجود ضعیف و نکبتی را که برای شکم چرانیش خدا وبهشت وپرستش وعظمت وبزرگواری وآخرت وحق شناسی ومحبت وهمه چیز وهمه کس را فراموش میکند..... اری...

آزادی....یعنی زندگی.کسی مرا نساخت.خدا بود.او بود که مرا ساخت.او ست که به من زندگی داد.:love:

دست تقدیر.وقتی که رسید دیکه نه توش نیس:w13:

پس من چی؟:child: من اولم.

زن یکی/خدا یکی:w02:

مرسی.نزدیک بود

منم هستم:w08::w42: