نه منم میوه ای دوست ندارم بجز پرتقال البته
پس من برم چای دم کنم
یاد یه خاطره افتادم :دی.....من یکی از دوستام که چند سال ازم بزرگترم هست میگفت یه بار بابا گفته چای دم کن نمیدونستم رفتم توی تلگرام از بچه ها پرسیدم فهمیدم من کدبانویی هستم واسه خودم
قبل از تعریف حلالیت گرفتم ازش :دی
امدنت را خوب یادم نیست
بی صدا امدی بی انکه من بدانم
و بی اجازه ماندی
بی انکه من بخواهم
اما اکنون که با ذره ذره وجودم
ماندنت را تمنا می کنم
قصد سفر داری؟
ای مهمان ناخوانده قلبم بمان
بمان که به ماندنت سخت محتاجم.
پاییز را دوست دارم
به خاطر غریب و بی صدا آمدنش
رنگ زرد زیبا و دیوانه کننده اش
خش خش گوش نواز برگ هایش
صدای نم نم باران های عاشقانه اش
پاییز را دوست دارم
به خاطر رفتنش
و........
خیس شدن زیر بارانش !!!
ببخشید من فک کردم جزو دوستای شمام هست...
منم اگه بتونم حتما میام ولی خیلی درگیر پایان نامه مم هستم..ولی برنامه مم رو طوری میچینم که حتما یه سر بیام
بله 100 درصد
از این نیامدن ها کوتاه بیا دور نیست همین روزها ورق بر میگردد و ما هنوز...
برای فردا...
هیچ خاطره ای نساخته ایم مگر میشود!؟
سالهای سرد در راه را بی هیچ جان پناهی طاقت آورد..؟!
نیکو مظلومی