lilium.y
پسندها
3,639

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • مبهم بود حرفا........
    پاییزشدن و اتمام بهار....!!
    به هر حال....
    امیدوارم که این طور باشه...و همیشه خوب باشی
    همیشه نه
    ولی گاهی
    میان بودن و خواستن فاصله می افتد
    بعضی وقتها هست که
    کسی را با تمام وجود می خواهی
    ولی
    نباید کنارش باشی
    ای ظریف ترین درد
    که بر سمت چپ سینه ام نشستی
    این چنین بی تفاوت مباش
    چیزی که اینجا میسوزد
    فانوس نیست
    دل من است
    خوشبختی
    همین کنار هم بودن ها
    همین دوست داشتن هاست
    خوشبختی
    همین لحظه های ماست
    همین ثانیه هایست
    که در شتاب زندگی
    گمشان کردیم
    نبینم اشکتو بهار خانومی:redface:
    دلت پره هااا.....چیزی شده؟
    هیچ دلی بی بهانه نمیگرید.

    نمیدانم بهانه ها دلگیرند یا دلها بهانه گیر ...
    حتی خیال نوشیدن

    دو فنجان چای

    یا قهوه

    کنار هم

    همراهیمان نمی کند

    حالا فنجانها را کنار

    هم گذاشته ام

    تا صندلی های خالی

    به هم خیره شوند
    وقتی می روی تمام چیزهای عادی...
    یادگاری می شوند...
    حساس می شوند...
    ترک برمی دارند
    بر مبل نمی شود نشست که تو آنجا نشسته بودی
    هوا را نمی شود نفس کشید که عطر تو آنجا مانده است
    وقتی نیستی همه چیز تو را یادآوری می کند
    تو را و نبودنت را
    حالا میدانی چرا همه چیز یادم مانده؟
    بعضی درد دلها گوش نمی خواهد ، گوشه ی آغوش می خواهد !
    .
    شهریورم به دلتنگی گذشتی
    به ادعای فراموشی
    و فراموشیِ فراموش کردنش...
    چه زود چسبیدی به پاییز
    چه زود حال و هوا را دو نفره کردی...
    فکر تنهایی مرا نکردی...؟
    از تو آموختم عاشق ها دو دسته اند
    یک دسته در گرمای تابستان ذوب می شوند و تمام
    یک دسته می مانند و به هر جان کندنی هست خودشان را می رسانند به پاییز و زمستان و بهار...
    خودم را می رسانم به پاییز
    سر جنگ ندارم که با فصل ها...
    میگذارم باران و باد بوزد
    برگ ها برقصند
    بوها دیوانه ام کنند
    و خاطره ها بازی شان بگیرد...
    یا می آید و با هم قدم میزنیم
    یا نمی آید و با یادش قدم میزنم
    در هر دو حال
    عاشق است
    زنی در آستانه فصلی زرد

    حالا که لحظه هایم طعم نبودنت را توی ذوق می زند .
    اینک که از بهشت چشمان تو رانده شده ام .
    این زمان که دلم را میان این همه تردید ،به امان بی امانی رها کرده ای .
    اکنون که رفته ای ،
    دیگر به خیالم ،هیچ عمر جاودانه ای ،
    ارزش بدون تو ماندن را ندارد ...
    خداروشکر خوبی:)
    اره...قبلنا شلوغ تر بود...
    منم میام یه سری میزنم زود میرم.دیگه وقت نمیشه با کسی بحرفم..فقط جواب پیامارو میدم
    سلااااااااااااااااااام
    خودمم دیدی که کجا رفته بودم ایستاده بودم؟
    سلام مرسی گلم تو خوبی؟
    اره یکم درگیرم...
    تو چیکارا میکنی؟
    ممنون از این گل های زیبا
    امیدوارم همیشه به طراوت این گلها باشید
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا