رجایی اشکان
پسندها
15,544

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • اتفاقا همینطورم هس...
    بسلامتی لبخندی که به آدم کمک میکنه به کسی توضیح نده حالش داغونه:(
    يه وقتايــي که دلـــت گرفـــته
    بغـــض داريـــ
    آرومـــ نيســـتي !
    دلت براشـــ تنگــ شده ....
    حوصله ي هيچكسو نداري !
    به ياد لحظه اي بيفت که :
    اون هـــمه ي بــي قـراري هاي تو رو ديــد
    امــا ....
    چشمـاشو بســت و رفــت ...
    روزگار غریبیست!!!
    آدمها یک روز ( دورت ) میگردند روزی دیگر ( دورت ) میزنند...!!!
    یک روز ازت ( دل ) می برند روزی دیگر دل می بُرند...!!!
    یک روز تنهاییت را پر میکنند وقتی خوب وابسته ات کردند....
    به جای اینکه ( درکت ) کنند ( ترکت) میکنند واقعا روزگار غریبیست...!!!
    خامـــوش میـــشوم
    هجوم کابوس وحـــشت
    با قدمــــهای تو
    که دور میشود
    بی وقــــفه میــــتازد
    تنــــهایی بازهـــم
    عـــنان جــان را مــــیگیرد ...
    دﺭﺩ ﮐﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪ، ﺩﺭ ﻟﺒﺎﺱ ﻓﺮﻳﺎﺩ ﻧﻤﻲ ﮔُﻨﺠﺪ ... ﻓﻘﻂ ﺑﺎﻳﺪ " ﺳﮑﻮﺕ "ﮐﺮﺩ ...
    ﺑُﻐﺾ ﻭﻗﺘﻲ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪ،ﻧﻤﻴﺸﮑﻨﺪ ... ﻓﻘﻂ "ﻧﻔﺴﺖ " ﺭﺍ ﻣﻴﺒُﺮﺩ ...
    ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻭﻗﺘﻲ ﮐﻪ ﺯﻳﺎﺩ ﺷﺪ، ﺩﻟﺖ ﺩﻳﮕﺮ "ﺗَﻨﮓ " ﻧﻤﻴﺸﻮﺩ ... ﻓﻘﻂ ﻣﻴﺸﮑﻨﺪ ...
    ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﻫﺎﻳﺖ ﻭﻗﺘﻲ ﺍﻭﺝ ﻣﻴﮕﻴﺮﺩ، ﮐﺴﻲ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﻤﻴﮑﻨﺪ ... ﻓﻘﻂ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺮﺩﻡ "ﺟﺎﻟﺐ " ﺳﺖ ...
    ﺑﻌﻀﻲ ﻫﺎ ﻣﻴﺨﻨﺪﻧﺪ ﻭ ﻣﻴﮕﺬﺭﻧﺪ ... ﻭ ﺑﻌﻀﻲ ﻫﺎ ﺳﺎﺩﮔﻴﺖ ﺭﺍ ﭘَﺴﻨﺪ ﻣﻴﮑﻨﻨﺪ ... ﻭ ﭼﻪ ﻏﻢ ﺍﻧﮕﻴﺰ ﺍﺳﺖ ﺍﻳﻦ ﺩَﺭﺩ.....................
    صبح امروز کسی گفت به من:
    تو چقدر تنهایی ...
    گفتمش در پاسخ :
    تو چقدر حساسی ...
    تن من گر تنهاست...
    دل من با دلهاست...
    دوستانی دارم
    بهتر از برگ درخت
    که دعایم گویند و دعاشان گویم...
    دردشان دردل من ...
    قلبشان منزل من…...
    صافى آب مرا يادتو انداخت...رفيق...
    تو دلت سبز...
    لبت سرخ...
    چراغت روشن...
    چرخ روزيت هميشه چرخان...
    نفست داغ...
    تنت گرم...
    دعايت با من...

    "سهراب سپهري"
    شبها وقت هجوم دردهاست
    دردهای پنهان شده در حجم تنهایی روزها ...
    صبح ها نقاب بر چهره میزنیم و میپوشانیم غم هایمان را ...
    شبها خسته از نگه داشتن نقابها به اتاق خود پناه میبریم ...
    سرخی سیلی صورتمان را میشوییم
    آن وقت است که فکر امانمان نمیدهد ...
    میبارد
    میباریم
    تنها میشویم با درد هایمان ...
    تنها میشویم با خودمان ...
    خود از خود رفتهٔ تنها ...

    شبها زمان هجوم درد هاست
    و خیرگی بر سقف رؤیاهای خاموش شده ...
    سلام-ممنونم-سال نو شمام مبارک-معذرت میخام وظیفه منه تبریک ولی این روزا بی حوصله ام...
    من چيزهای زیادی از دست داده‌ام
    هیچ کدامشان
    مثل از دست دادن تو نبود
    گاهی یک رفتن
    تمامت را با خود می‌برد
    و تو تا آخر عمر
    در به در دنبال خودت می‌گردی

    #امیر_وجود
    کاش باد بودی
    به رفتن و نیامدنت عادت می‌کردم
    سخت می‌گذرد، حالا که انسانی!

    #نیما_معماريان
    چطور به این درجه رسیدید که با رفتنتون کنار اومدید انگار دیگه خوشحالید دارید میرید اما یادتون میمونه که گفتید آخریشو میزارید برای بعدا...:(
    شبتون آروووووووم و پر از یاد خدا :gol:
    بینِ انبوهے از تـ؋ـاوت ها ، شاعران دردِ مشترڪ دارند
    مثلِ ظــر؋ـے عتیقـہ زیبایند ، منتهے از درون تَرَڪ دارند ...
    خوب است آدمی
    جوری زندگی کند که آمدنش
    چیزی به این دنیا اضافه کند
    و رفتنش چیزی از آن کم …!
    حضور آدمی باید وزنی در این دنیا داشته باشد
    باید که جای پایش در این دنیا بماند
    آدم خوب است
    که آدم بماند و آدم تر از دنیا برود
    نیامده ایم تا جمع کنیم
    آمده ایم تا ببخشیم
    آمده ایم تا عشق را ؛ ایمان را ؛
    دوستی را ؛
    با دیگران قسمت کنیم و غنی برویم
    آمده ایم
    تا جای خالی را پر کنیم
    که فقط و فقط با وجود ما پر میشود و بس !
    بی حضور ما
    نمایش زندگی چیزی کم داشت


    آمده یم تا بازیگر خوب
    صحنه ی زندگی خود باشیم . . .
    همیشه
    یک راز باش !
    آن هم رازی کلافه کننده
    آدم ها
    به محض اینکه از تو
    همه چیز بدانند
    ترکت می کنند . . .

    #ژانته
    وقتی دلتنگ باشی
    تمام آرامش یک ساحل را هم به تو بدهند
    باز هم
    دل تو بارانیست
    خیس تر از دریا
    خراب تر از امواج...
    آدم چقدر زود پیر می شود ؛
    وقتی احساسش ،
    اضافه تر از درک آدم هاست..!
    مثل گنجشکی که طوفان لانه اش را برده است
    خاطرم از مرگِ تلخِ جوجه ها آزرده است

    هر زمان یادت می افتم مثل قبرستانم و...
    سینه ام، سنگ مزار خاطرات مرده است

    ناسزا گاهی پیام عشق دارد با خودش
    این سکوت بی رضایت، نه؛ به من برخورده است

    غیر از آن آیینه هایی که تقعر داشتند
    تا به حالا هیچ کس کوچک مرا نشمرده است!

    تیر غیب از آسمان یک روز پایین می کشد
    آن کسانی را که ناحق عشق بالا برده است!

    آن گلی را که خلایق بارها بو کرده اند
    تازه هم باشد، برای من گلی پژمرده است.

    "کاظم بهمنی"
    عه شما چه زود دارین تموم میکنین!!!!
    الان ارشد عمران میخونین یا کارشناسیشو؟
    سپاسگذارم...:gol:
    شوخی بود راستش دیگه الان ناامید شدم میترسم همینم کار دستم بده... خاطره خوبی ندارم:(
    یکی از استادام گفتن حتی خواجه نصیر وفردوسی که نزدیکمه رو نزنم...شما خودتون اونجا بودید
    دیگه آخراشه الان ترم هفتم بعدیش میمونه برا مهر...رفته رفته هم سخت تر میشن:razz:
    من
    چمدانت را گرفته بودم
    موج ها را گرفته بودم
    هفت و ده دقیقه ی غروب را گرفته بودم
    تو اما
    از درون راه افتادی ...
    گروس_عبدالملکیان
    راستی اگه برگشتم و به جز تهران آوردم خودتونو مقصر بدونید:D
    دوستم بلاکم نکنید شوخی کردم....امیدوارم هرجا هستین سلامت باشید وبدونید که به یادتونیم....دیگه بغضم گرفت:cry:.....
    سوالمم نشد بپرسم ازتون....واسم دعا کنیدلطفا.
    مهم نيست که مجازيه
    مهم نيست که✨??????
    تا حالا نديديش
    هميڹ ڪۂ حالتوميفهمۂ
    حواسش بهت هست
    کلی ارزش داره:smile::(
    گفته بودم که غمت مالِ من است
    جفت چشمانِ تو اموالِ من است

    گفته بودم بخدا می برمت...
    بی تو رفتن غمِ امسالِ من است

    این زمستان که به من تلخ شده
    سوزِ مرگی ست که در شالِ من است

    بعدِ رفتن همگی دور شدند...
    جز همین سایه که دنبالِ من است

    من که دیگر ورقم رو شده و...
    شاهِ بی عاطفه تک خالِ من است

    شوقِ پرواز و سفر حالِ تو و...
    بغض و ماتم زدگی حالِ من است

    مرگِ آرام که اقبالِ تو شد
    مرگِ بی مرگِ تو اقبالِ من است...
    .
    مهم نيست که مجازيه
    مهم نيست که✨??????
    تا حالا نديديش
    هميڹ ڪۂ حالتوميفهمۂ
    حواسش بهت هست
    کلی ارزش داره:smile::(
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا