anahita1370
پسندها
2,352

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • کفشهایم کو؟

    چه کسی بود صدا زد سهراب؟

    باید امشب بروم،باید امشب بروم..

    باید امشب چمدانی را که به اندازه پیراهن تنهایی من جا دارد بردارمو ازینحا بروم

    رو به آن وسعت بی واژه که همواره مرا می خواند،

    صبر کن سهراب...

    قایقت جا دارد ؟...

    من نیز ازین اهل زمین دلگیرم...
    آدمـــهــا آدمـــهــا

    آدمـــهــا ، نــمـی فـهمـنـت ..

    تـرجـمـه ات مـیـکـنـنـد ؛

    آن هـم بـه زبـان خـودشـان ...
    لیلی زیر درخت انار


    لیلی زیر درخت انار نشست.

    درخت انار عاشق شد، گل داد، سرخ سرخ.

    گلها انار شد، داغ داغ. هر اناری هزارتا دانه داشت.

    دانه ها عاشق بودند، دانه ها توی انار جا نمی شدند.

    انار کوچک بود. دانه ها ترکیدند. انار ترک برداشت.

    خون انار روی دست لیلی چکید.

    لیلی انار ترک خورده را از شاخه چید.

    مجنون به لیلی اش رسید.

    خدا گفت: راز رسیدن فقط همین بود.

    کافی است انار دلت ترک بخورد.
    در ساحل رویا

    چشمانم را برهم میگذارم ....

    وتو را ...

    از انسوی دریا ها نزد خود می اورم ...

    دستانت را میگیرم ...

    تنت را لمس میکنم ...

    و در اغوشت عاشقانه هایم را زمزمه میکنم ....

    این توئی که در وجود من نهفته ای ......

    من تو را دارم .....

    توئی که عشق منی ...

    زندگی ام را ...

    توئی که زندگی منی ...
    غمگینی آدم‌هایی که دوستشان دارم، غمگینم می‌کند.


    گاهی دلم می‌خواهد گوشه‌های لب‌هایشان را با انگشت‌هام بالا ببرم که شاید خنده یادشان بیاید.


    این که کاری از دستم بر نمی‌آید و زورم به دنیا نمی‌رسد، تلخ است.


    زیادی تلخ است.
    من ، اینک ،باران

    درشهری شلوغ ،

    وخسته تر از هن هن های دلگیر

    با چلچله حرفم شد پرید

    کاش یک پنجره بودم تمام شهر را جای می دادم در شیشه هایم

    پشت به همه آدما....

    این روزها دورم اما نزدیک نزدیکم ، ساکت اما پر از حرفم ، آرام اما غوغایی

    ست درونم …. نشسته و میشمارم روزهای رفته و روزهای در پیش رو را و اینکه

    چه صبور است این دل !! نمی دانم چه اصراری دارد در زنده نگه داشتن تمامشان!

    نمی دانم .

    آرامم میکند تنها، قدم های تنهایی اما با یادی از گذشته ها و صدایی که

    میخواند و نگاهی رو به آسمان

    نگاه میکنم این روزها …این روزها همه چیز را نگاه میکنم … حتی او را !

    این روز ها عجیب تب کرده ام



    ودر بستر اندوه



    هر دم هذیان می گویم



    صدایم چرک کرده است…



    و ذهنم در گرمای مرضی مرموز می سوزد…



    تبم قد میکشد…



    پزشکان مرا جواب کرده اند



    این روز ها درمانی نیست



    فقط گاه گاهی



    درد هایم را پاشویه میکنم…
    واژه غریبیست عشق……

    لحظه ای آبادت میسازد،لحظه ای ویران….

    لحظه ای پادشاهی و گاه گدا…

    پر است از فراز و نشیب…

    دوری و نزدیکی..

    تضاد و تفاهم…

    شک و یقین….
    تو که نیستی


    حرفهایم گوشه ذهنم خاک می خورند


    گاهی بر من بوز


    مانند نسیم


    بگذار نوازشت را


    بخاطر بسپارم…
    «پیشانی ام»

    سجده گاه لب هایت؛

    «چشمانم»

    میعادگاه قدم هایت؛

    «دستانم»

    تکیه گاه خستگیهایت؛

    و «قلبم»

    حریم دلتنگیهایت؛

    تمامی اینها،

    ارزانی «نیم نگاهت»!
    دل‌ تنگم

    به قاعده ی یک سفر

    پر از فاصله

    به شماره ی اتوبوس‌های راه شب

    کافه‌های خمار در امتداد شب

    دل‌ تنگم
    به اندازه تمام روز‌هایی‌ که ما

    از بین اینهمه نبودن

    باز نبودن را انتخاب کرده ایم

    دل‌ تنگم
    دل‌ تنگ....
    یک شــب ِآروم میخــــواد … بــا آهنگــــی رومــــــانتیک…


    چنــــد تا شمــــــع … و یک عالمــــــه تــــو…


    که بــه دنیــــا بگـــــــم … خــــداحـــــافـــــــظ …


    دنیــای مــن کســــی ست…


    که در آغـــــوشش جــان میدهــــم…


    یعنـــی « تــــــــــ♥ــــــو »
    اگــر ساده ای ...

    اگــــر راستگــویی ...

    اگـــر با وفایی ...

    اگـــر با غیرتی ...

    اگر یک رنگــی ...

    همیشه تنهایــــی ...
    كاش بودنها را قدر بدانيم

    به خـــــدا قسم

    نبودنها

    همين نزديكيهاست . . . !
    ” زیادی ” دوستت داشتم !



    میدانی اشتباه از کجاست ؟!



    از تو نیست !



    اشتباه از ” من ” است . . .



    هر جا رنجیدم به رویت نیاوردم !



    ” لبخند ” زدم !



    فکر کردی درد نداد ، ” محکم تر ” زدی . . .
    خوشبختی داشتن کسی ست...



    که بیشترازخود ، تو را بخواهد...



    و بیشتر از تو...هیچ نخواهد..
    بعضی وقتــــــــا مجبوری تو فضــــــــای بغضت بخنــــــــدی



    دلــــت بگــیــره ولـــی دلــگــیــری نــکــنی...

    شــــــــاکی بشی ولی شکایت نکنــــــــی …

    خیلی چیــــــــزارو ببینی ولی ندیدش بگیــــــــری …

    خیلی هــــــــا دلتو بشکنن و تــــــــو فقط سکــــــــوت کنی...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا