anahita1370
پسندها
2,352

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • شیشه ی پنجره را باران شست

    از دل من اما

    چه کسی نقش تو را خواهد شست؟؟؟

    اسمان سربی رنگ

    من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ……..
    هر بار که می خواهم به سمـتـت بیایم



    یادم می افتد ”دلـتـنـگی”



    هرگز بهانه خوبی برای تکرار یک “اشتباه” نیست !
    وقتی

    با میوه رسیده لب‌هایت

    پرهیزم را به وسوسه می‌گیری

    من فکر می‌کنم پدرم حق داشت

    که میوه حرام

    همیشه شیرین‌تر است !
    بودن هم بودن های قدیم .. نه اینترنت بود ، نه تلـــفن




    فقط نـــگاه بود ، روبرو .. چشم در چشم ، به همین خلوص





    به همــین کیــفیــت .. به همیـــن ســــادگی...
    وای سلام عزیزم
    خوبی؟
    خیلی خوشحالم که میبینمت گلم
    عزیزمییییییییییی:gol:
    دلم تنگ است

    نغمه ای ازحدیث دلتنگیم را باز گو میکنم ..دغدغه نگاه پر از خواهشم برای بازگشت تو ...

    دلم تنگ است ..

    بر من ببار ...ببار از تفسیر سکوت عشقت که مرا مجنون خود کرده است ..

    اینجا منم و یک عالمه خاطره ....خاطرات دستان تو ....نگاه تو ....چه بی تاب مرا صدا میکند .

    بی تو چه کنم ...چه کنم با این همه خاطره که در قلب من است ..

    .انتظار ...برای بازگشت تو .......مرا زبانزد خاص عاشقان کرده است ...

    این فاصله هیچ گاه نتوانست یادت را از من بگیر ...یاد توئی که عشق همیشگی ام هستی ....

    پر از حسزتم ....پر از حسرت داشتن حرارت اغوش تو ...

    به من برگردون نگاهت را ...که سخت دلتنگم ....سخت دلتنگم ...

    به من بگو چه کنم در حسرت حتی یک لحظه ترنم صدای تو ...

    پر از بارانم ..پر از باران کلام عشق ..

    باران نگاهم در نهان وجودم ...تو را میخواند ....دستان تو را ...

    نگاه انتظار دلم برای داشتن دوباره اغوشت را بازگشتی به شهر عشق باش ....که من سخت دلتنگم ...

    زندگی من ...

    خداوندا مرا از کسانی قرار دِه که:

    دنیایشان را برای دین شان میفروشند،

    نه دین شان را برای دنیایشان
    دلم یک دنیا تنهایی میخواهد

    با یه عالمه تو

    و تمام گوشه کنارهای اغوشت
    یه مرد با چشم هایش عاشق می شود یه زن با گوش هایش ...
    برای همینه که زن ها آرایش میکنن و مردها دروغ میگن
    وقتی دو عاشق از هم جدا میشن ...
    دیگه نمیتونن مثل قبل دوست باشن ...
    چون به قلب همدیگه زخم زدن ...
    نمیتونن دشمن همدیگه باشن ...
    چون زمانی عاشق بودن ...
    تنها میتونن آشناترین غریبه برای همدیگه باشن ...
    تو آنجـــا . . . من اینجــــا . . . همه راستـــــ می گفتند تو کـــجا من کـــجا !
    ﺩﺭ ﻧــﺎﻧــﻮﺍﯾـــﯽ ﻫــﻢ ﺻـــﻒ"ﯾــﮏ ﺩﺍﻧـــﻪ ﺍی"هـــا ﺟــﺪﺍﺳـــــﺖ . . . ﺍﺯ ﺟــﺬﺍﻡ ﻫــﻢ ﺑــﺪﺗــﺮ ﺍﺳــﺖ "ﺗﻨﻬﺎﯾـــــــــﯽ"
    حواســــم را هرکـــجا که پــرت می کـــنم باز کـــنار تـــو می افتد ...
    خدا را دوست بدار ...

    حداقلش این است که یکی را دوست داری که روزی به او می رسی . . .
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا