"زهرا"
پسندها
1,188

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • بغضم گرفته وقتشه ببارم
    چه بی هوا هوای گریه دارم
    باز کاغذام با تو خط خطی شد
    خدا این حس و حال و دوست ندارم
    باز دور پنجره قفس کشیدم،دوباره عطرت و نفس کشیدم
    قلم تو دست من پر از سکوته،دوباره از ترانه دست کشیدم
    باز خاطرات تو همین حوالیه
    حالم همینه ویه چند سالیه
    جای تو خالیه
    جز تو تمام شهر میدونن حالمو
    مثل کبوترم که سنگ آدما شکسته بالمو
    این قلب بیقرارو از تو دارم
    اسمت هنوز دور گردنم هست
    من این طناب دارو از تو دارم
    اسمت نوشته رو بخار شیشه،دلی که بی تو باشه دل نمیشه
    من موندمو یه سایه توی خونه،میترسم اونم حتی رفتنی شه
    مهرزاد امیر خانی
    واقن چه گاگولایی پیدا میشناااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

    جدیدترین یافته پروژه مشترک ناسا و آژانس فضایی اروپا "رزیتا"

    تصویر 37 فریمی زیر ستاره دمباله دار p67 رو نشون میده که هر فریم اون طی 20 دیقه ثبت شده.رزیتا حین پیمایش مسیر به سمت مقصدش ،از فاصله 12000 کیلومتری این تصویرو که شفافترین تصویر منتشر شده از یه دمباله داره تهیه کرد






    اینم ببین
    نداشتند هیچ کدام از شعر هایم مخاطبی...
    بودند حال نامه ای از حال نزارم...
    بودن شرح حالی از حال دلم...
    خداحافظی همیشه پایان ماجرا نیست...
    گاهی شروعی دوباره است...
    شروع تمام تلخی ها....
    شروع تمام تنهایی ها...
    گاهی باید رفت...
    گاهی توانی نیست برای ماندن...
    باید رفت تا فراموش نکرد ...
    فراموش نکرد تنهایی را
    بودم تمام زندگی مسافری بی مقصد...
    مسافری که گه گاهی
    برای حال دلش توقف می کرد در کنجی...
    می خواهم ترک کنم این کنج تنهایی را...
    می خواهم این قصه را تمام کنم...
    پایان خوبی نداشت...
    "زهرا"
    لعنت برهر چیزی که یادی از تو دارد
    لعنت بر دنیایی که تورا دارد...
    لعنت برهمه ی حرف هایت...
    بیزارم از انتظار....
    بیزارم از این همه احساس ...
    بیزارم از تمام خاطراتت...
    از این زتدگی و هرچیزی که تورا با خود دارد...
    تو خوب میدانی که بیزارم از عذر خواهی
    و امید به بخشیده شدن...
    من بیزارم از امید های واهی...
    حالم بد میشود ....
    باشد...
    هرطور تو میخواهی....
    لعنت بر همه چیز...
    لعنت.....
    "زهرا
    مهم نیست ..
    شاید ختم شود تمام شب و روزم بدون تو..
    شاید پایانی باشد بر همه چیز..
    مهم نیست پایان ماجرا چه کسی شاد یا غمگین است..
    مهم نیست ...
    شاید تو شاد باشی..
    شاید..
    بی خیال...
    فراموش کن...
    شاید همین باشد پایان تمام حرف ها...
    مهم نیست خوب باشم یا بد...
    من هم راحت میشوم روزی از اینهمه خستگی ..
    رها میشوم از این تنهایی مفرط...
    رفیق قصه ی ماهم به سر رسید....
    مواظب خودت باش...
    خدای من مواظب تو خواهد بود..
    "زهرا"
    حدودا 20 سال پیش بشر اولین برخورد منظومه خورشیدیو با چشمان روباتیک دید.برخورد سیارک "شومیکر لوی9" با سیاره مشتری.

    - فضاپیمای گالیله (زمانیکه ما بچه های 68ی پنج سالمون بود رسید به مشتری!!!!) منطقه برخورد این سیارک رو تو نیم کره جنوبی مشتری بررسی کرده

    - تلسکوپ فضایی هابل هم یه مدت بعد این منطقه رو با دقت نگاه کرد

    - تلسکوپهای رادیویی ناساهم به دنبال بررسی تبعات این برخورد بودند

    - ویجر2 (دورافتاده ترین دستساز بشر) در حالیکه 6 بیلیون کیلومتر دورتر از مشتری بود از طریق طیفسنج فرابنفش خودش شاهد این سانحه فضایی بود

    - کاوشگر اولیس از فاصله 800 میلیون کیلومتری (5برابر فاصله زمین تا خورشید) با بررسی سیگنال رادیویی از مشتری به دمبال کشف حقایق این ماجرا بود






    کلیک کن
    دنیای من سرد و تاریکش زیباست...
    در دنیای من جای نیست برای ترحم و منت...
    دنیای من خالی یا پرش فرقی ندارد...
    در دنیای من معنی ندارد اینکه بسوزی یا بسوزانی ...
    من می سوزم با هردوشان...
    من بیزارم از تمام جاده های یکطرفه ..
    در دنیای من فرقی نیست بین شب و روزش
    بین اینکه باشی یا نباشی..
    دنیای من پراست از تمام حرف های بیهوده ی این مردم بیهوده..
    حرف دل یا دلی برای شنیدن حرف...
    مگرتو میبینی فرقی بین عرش و فرش ...
    دنیای من سیاه و سفید است...
    ببین چقدر با دنیای تو فرق دارد!!!!!!!!
    "زهرا"
    هوای کوفه بارانی است...
    سحری خونین است...
    خنجری تلخ می شکافد فرق آسمان را...
    شب سرد است...
    کوچه خالی از رهگذر...
    رمضان از نیمه برفت...
    ماه زمینی شد و شیشه ی دل شکست...
    آسمان دل به دریا زد و بارید...
    سخت بارید...
    خنجر شکافت فرق علی را...
    هاااای دنیا تمام شد عمرت..
    دست شب آلوده شد به خون...
    کوفه غرق خون شد امشب...
    هااااااای زمین نگه دار زمان را......
    شکافتند فرق شیر خدارا...
    وحال دیگر زنده بود به کدامین امید...
    کوفه چه کردی...
    "زهرا"
    درست نمی دانم راه رسید به توعبور میکنداز کدامین کوچه و خیابان
    درست نمی دانم کی بودنت را دارم...کی برای به دست آوردنت گریه میکنم...
    من دوست دارم هوای بارانی را....
    می دانی چرا؟
    خب دل است دیگر....
    دوست دارد هرچه شبیه خود را...
    دل من بارانیست...
    خدایا نمی دانم از کدامین پنجره بشینم برای دیدن روی ماهت...
    یا از کدامین دل بپرسم حالت را...
    نمی دانم ....
    ولی...می دانم که حال خوشی ندارم...
    گره ی حال من باز نمی شود به دست بنده هایت...
    باز نمی شود با مهربانی آن ها ...
    باز نمی شود با حرف هایشان...
    خدایا...
    حال خوشی ندارم...
    فقط تو رو دارم..
    فقط تو رو می خواهم...
    "زهرا"
    شب قدر ؛ شبی است که باید به یاد روی محبوب عزیز
    آن یار پنهان رخسار
    با دردمندی های عاشقانه نالید
    و دیدار او را از خدا طلبید.

    اللهم عجل الولیک الفرج

  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا