نگار پاستور
پسندها
556

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • من دلم میخواهد
    خانه‌ای داشته باشم پرِ دوست،
    کنج هر دیوارش
    دوست‌هایم بنشینند آرام
    گل بگو گل بشنو…؛

    هر کسی می‌خواهد
    وارد خانه پر عشق و صفایم گردد
    یک سبد بوی گل سرخ
    به من هدیه کند.
    شرط وارد گشتن
    شست و شوی دل‌هاست
    شرط آن داشتن
    یک دل بی رنگ و ریاست…

    بر درش برگ گلی می‌کوبم
    روی آن با قلم سبز بهار
    می‌نویسم ای یار
    خانه‌ی ما اینجاست
    تا که سهراب نپرسد دیگر

    "خانه دوست کجاست؟"
    خورشید سعادت را
    بر آسمان خانه شما می بینم.
    صبور باش...
    تیره ترین ابر ها هم،
    چند روزی بیشتر
    دوام نمی آورند!!!
    میلاد تهرانی
    خانه های قدیمی را دوست دارم
    چایی همیشه دم است
    روی سماور
    توی قوری
    در خانه همیشه باز است
    مهمانی ها دلیل و برهان نمی خواهد
    غذاها ساده و خانگی است
    بویش نیازی به هود ندارد
    عطرش تا هفت خانه می رود
    کسی نان خشکه ندارد
    نان برکت سفره است
    مهمان ناخوانده آب خورشت را زیاد می کند
    دلخوری ها مشاوره نمی خواهد
    دوستی ها حساب و کتاب ندارد
    سلام ها اینقدر معنا ندارد
    سلام گرگی وجود ندارد
    افسردگی بیماری نایابی است ...

    خانه های قدیمی را دوست دارم....
    سلااااااااااااااااااام نگار جونممممممممممممممم
    خوبی عزیزدلمممممممممم؟؟
    کجایی تو خواهر جونیم؟؟؟:(
    چرا هر وقت تو هستی من نیستم،هر وقتم من هستم تو نیستی......:D
    مسی ک در نبودم ب یادم بودی عشخم:w30:
    متنات بسیار بسیار بسیار بسیار بسیار زیبا بودددددددددددددددددد...
    بوووووووووووووووووووس...
    بغل...
    بازم بوووووووووووووووس...



    تصویر منتشرنشده سهراب - اطراف کاشان



    خانه دوست کجاست ؟ در فلق بود که پرسید سوار
    آسمان مکثی کرد
    رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید
    و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت
    نرسیده به درخت
    کوچه باغی است که از خواب خدا سبزتر است
    و در آن عشق به اندازه ی پرهای صداقت آبی است
    می روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ سر بدر می آرد
    پس به سمت گل تنهایی می پیچی
    دو قدم مانده به گل
    پای فواره جاوید اساطیر زمین می مانی
    و ترا ترسی شفاف فرا می گیرد
    در صمیمیت سیال فضا خش خشی می شنوی
    کودکی می بینی
    رفته از کاج بلندی بالا جوجه بردارد از لانه نور
    و از او می پرسی
    خانه دوست کجاست؟
    چشمانت را ببند
    و بدان نور
    همیشه
    انقدر قوی هست که
    با چشمان بسته نیز
    میشود
    حسش کرد
    پس خدا
    را هر لحظه حس کن

    تبریک میگم میلاد باسعادت پیامبر و امام صادق
    زندگی شبیه شعریست
    قافیه‌هایش با من ، ” تو ” فقط همیشه ردیف باش !
    .
    .
    .
    گل اگر چشم خودش باز کند خواهد مرد / ماه در اوج غرورش به زمین خواهد خورد
    چون به زیبایی تو حسرت ، عالم خوردند / برق چشمان تو روح از تنشان خواهد برد . . .
    .
    .
    .
    انسانهای خوب همانند گلهای قالی اند
    نه انتظار باران را دارند و نه دلهره ی چیده شدن ، دائمی‌اند !
    .
    .
    .
    دیـگـــر نه اشـکـــهایــم را خــواهـی دیــد
    نه التـــمـاس هـــایم را
    و نه احســـاســاتِ ایــن دلِ لـعـنـتـی را…
    به جـــایِ آن احســـاسی که کُـــشـتـی
    درخـتـی از غــــرور کـاشـتم…
    .
    .
    .
    دلی که شکستی را گچ چاره نکرد ، گل گرفتمش . . .
    سلام دوست عزيز

    ولادت با سعادت پيامبر گرامي و اما جعفر صادق بر شما مبارك باد
    سخت ترین دو راهی:

    دوراهی بین فراموش کردن و انتظار است

    گاهی کامل فراموش میکنی و بعد

    می بینی که باید منتظر می ماندی

    و گاهی آن قدر منتظر می مانی

    که می فهمی زودتر از اینها باید فراموش میکردی.
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا