You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly. You should upgrade or use an alternative browser.
نگار پاستور
تو یکی از گرم ترین روزای گرم ترین ماه گرمتربن فصل سال در تهران به دنیا اومدم. بچگی ام مثل همه بچگی های دیگه به خوشی و بی خبری گذشت . بعدش رفتم مدرسه بعدش دانشگاه بعدش دیدم عاشق رشته تحصیلیم و میکروب ها شدم. الانم دارم درس می خونم و درس می دم. بین همکارام از همه کوچولوتر و سر زنده ترم. انقدر که هیچ کس باورش نمی شه معلمم. راستی به جز میکروبا و رشته ام عاشق شاگردامم هستم . . . الان دیگه چیزی یادم نمیاد بعدا اگر چیزی یادم اومد براتون می نویسم
مطالعه،پیاده روی،طبیعت گردی،حل جدول و سودوکو،باغبون�