سلام خوفی عسیسم؟شرمنده دیروز ساعت 3 تا 10 و نیم خواب بودم!دیگه شب خوابم نمیبرد

روزش خوب اگر امروز بتونیم همو ببینیم که عالی میشه!الان برناممو دیدم فردا اول صبح اندیشه دارم!

البته اگر نتونستی بیای اشکالی نداره میزاریم برای یه روز دیگه

اتفاقا ایده ی خیلی خوبیه ولی خب مطمئنم تو هم خوابت میگیره!فکر کن ساعت یک ربع به 4 تا خود ساعت6 داشت زبان رو تعریف میکرد

باید برم کتابشم گیر بیارم!خودش میگه کتابش گیر نمیاد اخه یکی نبود بهش بگه مگه مریضی همچین منبع نایابی رو انتخاب میکنی

واقعا نیازی به بخیه نبود؟

اشکال نداره حالا زودتر خوب شدی مگه نه؟

فکر کردم شنبه یکشنبه اینا وقت بخیه کشیدنت بود!دو سه روز از تقویم عقبم

حالا درد داشت یا نه؟

ا پس بروبچ ترسیدن برنامه نویسیرو برداشتن

راستی ممنون بابت عکس ها

خیلی خوشمل بودن
