*tasnim* Sep 28, 2013 salaaaaaammmmm joooli azizaaaaaammmm khoobi?? dalli man injam nemidoonam chera enghde dooooooooseeeeet daaarammmmm aziz e delaaammm
salaaaaaammmmm joooli azizaaaaaammmm khoobi?? dalli man injam nemidoonam chera enghde dooooooooseeeeet daaarammmmm aziz e delaaammm
Ahmad Engineer Sep 27, 2013 کاش واژه حقیقت آنقدر بر زبانها صمیمی بود که برای گفتن دوستت دارم نیاز به قسم خوردن نبود
Ahmad Engineer Sep 27, 2013 خدايا من اگر بد کنم تورا بنده ديگر بسيار است تو اگر با من مدارا نکنی مرا خدايي ديگر کجاست؟
Ahmad Engineer Sep 25, 2013 دوست دارم یک بارانی بلند بپوشم ! و در خیابان شانزالیزه ی ذهنم قدم بزنم و باورکنم هنوز حرفی در سر دارم که ارزش ِ گفتن داشته باشد... حرفی که هرچه هست سر به زیر نیست ...
دوست دارم یک بارانی بلند بپوشم ! و در خیابان شانزالیزه ی ذهنم قدم بزنم و باورکنم هنوز حرفی در سر دارم که ارزش ِ گفتن داشته باشد... حرفی که هرچه هست سر به زیر نیست ...
Ahmad Engineer Sep 25, 2013 حکایت رفاقت، حکایت سنگهای کنار ساحله... اول یکی یکی جمعشون میکنی تو بغلت، بعدشم یکی یکی پرتشون میکنی تو آب؛ اما بعضی وقتا یه سنگهای قیمتی گیرت میاد، که هیچ وقت نمیتونی پرتشون کنی…
حکایت رفاقت، حکایت سنگهای کنار ساحله... اول یکی یکی جمعشون میکنی تو بغلت، بعدشم یکی یکی پرتشون میکنی تو آب؛ اما بعضی وقتا یه سنگهای قیمتی گیرت میاد، که هیچ وقت نمیتونی پرتشون کنی…
Ahmad Engineer Sep 25, 2013 من قصه تو را تا ابد اینگونه آغاز میکنم یکی بود هنوزم هست خدایا همیشه باشد...
Ali 94 Sep 21, 2013 http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/492431-داستان-های-کوتاه-ولی-تاثیر-گذار?p=6843157&viewfull=1#post6843157
http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/492431-داستان-های-کوتاه-ولی-تاثیر-گذار?p=6843157&viewfull=1#post6843157
*tasnim* Sep 20, 2013 واااااااااااااای سلااااااااااااااام جولی جونممممممم .. مرسی بابت عکست عزیــــــــــزممممم شما خودت از صدتا گل گلتری
واااااااااااااای سلااااااااااااااام جولی جونممممممم .. مرسی بابت عکست عزیــــــــــزممممم شما خودت از صدتا گل گلتری
Ahmad Engineer Sep 20, 2013 قول داده ام گاهی هر از گاهی فانوس یادت را میان این کوچه های بی چراع و بی چلچله روشن کنم خیالت راحت من همان منم هنوز هم در این شبهای بی خواب و بی خاطره میان این کوچه های تاریک پرسه میزنم اما به هیچ ستاره ی دیگری سلام نخواهم کرد...
قول داده ام گاهی هر از گاهی فانوس یادت را میان این کوچه های بی چراع و بی چلچله روشن کنم خیالت راحت من همان منم هنوز هم در این شبهای بی خواب و بی خاطره میان این کوچه های تاریک پرسه میزنم اما به هیچ ستاره ی دیگری سلام نخواهم کرد...