اي عشق جان افروز من اي ماهتاب ونورمن//// اي آنكه بي تو مردنيست جان و دل رنجور من //// عشقي دلي جاني تني شمع فروزان مني//// جام عقيق تازه اي اي ساقي پرشور من//// يك لحظه بي يادت اگر باشم نخواهم خواست سر//// يا سينه و آغوش تو يا خاك باشد گور من////
آدميزاد چيست؟...يك اميد كوچك ، يك واقعهء خوش
چه زود مي تواند از نو دست و دلش را به زندگی بخواند ،
اما وقتی همه اش تو دهنی و نوميدیست،
آدم احساس ميكند كه مثل تفاله شده ،لاشه ای مرداریست كه در لجن افتاده...