اگر روزهایم را بخش کنم
 تنها یک بخش می ماند
ان  را در صندوقی  نگه می دارم
در گوشه ای از خانه ی قلبم پنهان می کنم
شاید زیر خروارها خاک
یا لای شلوغی های کتاب هایم
انوقت دمدمه های اذان که هیچ صدایی و هیچ نگاهی بجز  زیبایی تو نیست
ارام گام بر می دارم و به سراغ صند.قچه می روم
و تمام انچه را که دارم به تو هدیه می دم
با اینکه فقیر و دست خالی ام
اما
این تمام دارایی من است که  تنها
تو لایقش هستی
 خدای مهربانم