احساس میکنم دارم
میشنوم
بوی گندیگی را
انگار برای شکفتن زود قدم برداشته ام
انگار هنوز راه مانده است
انگار هزارها انگار در من میجوشد...وهزار ها جواب در من گم میشود
انبوه حجم های عظیمی از کلمات
از افکار خوانده نشده ودر صف مانده
حالم دگرگون میشود
سرگیجه
خواب را ملزومه ی زمان میخوانم
و راه می روم ر اندیشه هایم
هپروت را حس میکنم....
ناخدگاه سرگیجه حالم را بهم میزند
مدام سرم را تکان میدهم
حالم عجیب است
حالم عجیب است