*نيروانا*
پسندها
1,020

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • دوست دارم بدونی که دلم میخاد خوشی برات از آسمون بباره
    ممنون..واقعا روحم تازه شد...:smile:الان دلم میخواد این گلها رو با شکلات بخورم:D
    یه سلام بهاری از دل جنگل و دشت و دمن..به بانوی اردیبهشت

    از شنیدن سلامتیتون مسرور و به دعا گوئی مشغول

    در تماشای خلقتش ،مستم و مبهوت
    برو ای ترک که ترک تو ستمگر کردم//حیف از آن عمر که در پای تو من سرکردم
    عهد و پیمان تو با ما و وفا با دگران//ساده‌دل من که قسم های تو باور کردم
    به خدا کافر اگر بود به رحم آمده بود//زآن همه ناله که من پیش تو کافر کردم
    تو شدی همسر اغیار و من از یار و دیار//گشتم آواره و ترک سر و همسر کردم
    زیر سر بالش دیباست تو را کی دانی//که من از خار و خس بادیه بستر کردم
    در و دیوار به حال دل من زار گریست//هر کجا نالهٔ ناکامی خود سر کردم
    در غمت داغ پدر دیدم و چون در یتیم//اشک‌ریزان هوس دامن مادر کردم
    اشک از آویزهٔ گوش تو حکایت می کرد//پند از این گوش پذیرفتم از آن در کردم
    بعد از این گوش فلک نشنود افغان کسی//که من این گوش ز فریاد و فغان کر کردم
    ای بسا شب به امیدی که زنی حلقه به در//چشم را حلقه‌صفت دوخته بر در کردم
    جای می خون جگر ریخت به کامم ساقی//گر هوای طرب و ساقی و ساغر کردم
    شهریارا به جفا کرد چو خاکم پامال//آن که من خاک رهش را به سر افسر کردم
    هرکس به هوای جان گرفتار//ما بی تو ز جان خویش بیزار
    جا بی‌ تو کنم به خلد هیهات//دل بی‌تو نهم به عیش زنهار
    جان بی‌تو به پیکرم بود تنگ//سر بی‌تو به گردنم بود بار
    دلهای گشاده از غمت تنگ//جان‌های عزیز در رهت خوار
    ابروی تو بر سرم کشد تیغ//مژگان تو بر دلم زند خار
    ای تازه جوان که چون جوانی//رفتی و نیامدی دگربار
    در سایهٔ زلف خط و خالت//مانند به شبروان عیار
    در هند شنیده‌ام که طوطی//شکر شکنست و سرخ منقار
    زانسان که خطت به سایهٔ زلف//پیرامن آن لب شکربار
    زلفست فراز قدت آری //بر سرو بن آشیان کند مار
    کویت به نگارخانه ماند//از حیرت طالبان دیدار



    Click here to view the original image of 700x420px.
    [IMG]

    Click here to view the original image of 700x420px.
    [IMG]

    Click here to view the original image of 700x420px.
    [IMG]
    ترک ما هر طرف که مرکب راند
    ان طرف ترک تاز باید کرد
    چون چنین نازی به خانه ما است
    وقت ناز است ناز باید کرد
    حرفهای ما هنوز ناتمام...
    تا نگاه می کنی:
    وقت رفتن است
    بازهم همان حکایت همیشگی !

    پیش از آنکه با خبر شوی
    لحظه ی عظیمت تو ناگزیر می شود

    آی...
    ناگهان
    چقدر زود
    دیر می شود!
    ......
    کودکی میبینی رفته از کاج بلندی بالا جوجه بردارد از لانه نور
    و از او میپرسی خانه دوست کجاست؟



    اینم واسه تو چون میدونم عاشق سهرابی
    خانه دوست دله...عمق وجود ادمیه...فقط دله که لیاقت خونه دوست بودن رو داره...
    دختر که باشی میدونی اولین عشق زندگیت پدرته
    دختر که باشی میدونی محکم ترین پناه دنیا آغوش گرم پدرته
    دختر که باشی میدونی مردانه ترین دستی که میتونی تو دستت بگیری و دیگه از هیچی نترسی دستای گرم و مهربون پدرته
    دوست دارم بابایی
    روزت مبارک
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا