:biggrin: دیوونه...اینارو از کجا میاری...خیلی خوشملن...این آدمین یه 4 تا از اینا بذاره آدم در به دره بقیه سایتا نشه:w04:(ملو بعدا که این پیامو خوندی پیامو انتقال بده به مراتب بالا)
تو را بانو ناميده ام
بسيارند از تو بلندتر.. بلندتر
بسيارند از تو زلالتر.. زلالتر
بسيارند از تو زيباتر.. زيباتر
اما بانو تويي.
از خيابان كه مي گذري
نگاه كسي را به دنبال نمي كشاني،
كسي تاج بلورينت را نمي بيند،
كسي بر فرش سرخ زرين زير پايت، نگاهي نمي افكند
و زماني كه پديدار مي شوي
تمامي رودخانه ها به نغمه در مي آيند..در تن من
زنگ ها آسمان را مي لرزانند،
و سرودي جهان را پر مي كند.
تنها تو و من،
تنها تو و من.. عشق من،
به آن گوش میسپاريم
کنارم که نيستي، چه عيدي؟.. چه سالي؟!!
کنارم نشسته.. يه هفت سينِ خالي
تو نيستي ببيني.. روزايي که تنهام
چه برفي ميشينه.. روي استخونام
تو رفتي از اينجا.. دلم خونه بي تو
تو نيستي و دنيا.. زمستونه بي تو
دارم پير ميشم.. تو دستاي تقويم
کسي بي کسيمو.. نميدونه بي تو
چشام خيره ميشن.. روي خندۀ تو
من از حال ميرم.. به آيندۀ تو
به سالاي خوبت.. به روزاي دوري
به هفت سينِ خوشبخت.. به تنگِ بلوري
به سالي که از من.. صداتو گرفته
به آيينه اي که.. چشاتو گرفته
به سيباي قرمز.. به ظرفاي آجيل
به روزاي خوبت.. دم سال تحويل...
این روزها که می گذرد، هر روز
احساس می کنم که کسی در باد
فریاد می زند
احساس می کنم که مرا
از عمق جاده های مه آلود
یک آشنای دور صدا می زند
آهنگ آشنای صدای او
مثل عبور نور
مثل عبور نوروز
مثل صدای آمدن روز است
آن روز ناگزیر که می آید
آن روز
پرواز دستهای صمیمی
در جستجوی دوست
آغاز می شود
روزی که روز تازه ی پرواز
روزی که نامه ها همه باز است
روزی که جای نامه و مهر و تمبر
بال کبوتری را امضا کنیم
و مثل نامه ای بفرستیم
روزی که سبز، زرد نباشد
گلها اجازه داشته باشند
هر جا که دوست داشته باشند
بشکفند
دلها اجازه داشته باشند
هر جا نیاز داشته باشند
بشکنند
ای روزهای خوب که در راهید!
ای جاده های گمشده در مه !
ای روزهای سخت ادامه !
از پشت لحظه ها به در آیید !
ای روز آفتابی !
ای مثل چشم های خدا آبی !
ای روز آمدن !
ای مثل روز، آمدنت روشن !
این روزها که می گذرد، هر روز
در انتظار آمدنت هستم !
اما
با من بگو که آیا، من نیز
در روزگار آمدنت هستم ؟