دکتر مهدیه
پسندها
1,972

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • برف نگران ام نمی کند
    حصار یخ رنج ام نمیدهد
    زیرا پایداری می کنم
    گاهی با شعر
    و گاهی هم با عشق
    که برای گرم شدن
    وسیله ای دیگری نیست
    جز آنکه دوستت بدارم
    درود...فدات شم مهدیۀ گلم...منم از همراهی و همکاریِ قشنگت ممنونم عسلی:

    مرد باشی


    تنها باشی


    دلتنگ باشی


    آواره ی کوچه و خیابان باشی


    وقتی به اولین زنی که شبیهِ اوست میرسی


    نزدیک میشوی


    سیگارت را روشن میکنی


    بعد پشت دستت را خو و و و و و ب داغ میکنی


    دا ا ا ا ا ا غ


    ....


    این داستان هیچ دنبالهای ندارد


    نیکی فیروزکوهی
    ...شايد محال نيست
    آن کس که درد عشق بداند
    اشکي بر اين سخن بفشاند
    اين سان که ذره هاي دل بيقرار من
    سر در کمند عشق تو، جان در هواي توست
    شايد محال نيست که بعد از هزار سال
    روزي غبار مارا ، آشفته پوي باد
    در دوردست دشتي از ديده ها نهان
    بر برگ ارغواني
    پيچيده با خزان
    يا پاي جويباري
    چون اشک ما روان
    پهلوي يکدگر بنشاند
    ما را به يکدگر برساند
    فریدون مشیری
    یه فرشته فرستادم تا مراقبت باشه اما برگشت... پرسیدم چرا برگشتی؟.. گفت : فرشته ها نمیتونن مراقب فرشته ها باشن.. 20 تا فرشته تو دنیا هست که 10 تا شون خوابن و 9 تاشون دارن بازی میکنن یکیشون هم داره این پیام و میخونه... این پیام جک نیست یه واقعیته.. فردا بهترین روز زندگیت خواهد بود. این پیام و به 10 تا از دوستات بفرست حتی به من.. اگه 5 تا برات برگشت مطمئن باش کسی که دوسش داری سورپرایزت میکنه...
    .............
    به امید خدا
    بايد خيلی خيلی حوصله کنی. اولش يک خرده دورتر از من می‌گيری اين جوری ميان علف‌ها می‌نشينی. من زير چشمی نگاهت می‌کنم و تو لام‌تاکام هيچی نمی‌گويی، چون تقصير همه‌ی سؤِتفاهم‌ها زير سر زبان است. عوضش می‌توانی هر روز يک خرده نزديک‌تر بنشينی.
    کاشکی میشد تو زندگی ما خودمون باشیم و بس
    تنها برای یک نگاه حتی برای یک نفس
    روباه گفت: -کاش سر همان ساعت ديروز آمده بودی. اگر مثلا سر ساعت چهار بعد از ظهر بيايی من از ساعت سه تو دلم قند آب می‌شود و هر چه ساعت جلوتر برود بيش‌تر احساس شادی و خوشبختی می‌کنم. ساعت چهار که شد دلم بنا می‌کند شور زدن و نگران شدن. آن وقت است که قدرِ خوشبختی را می‌فهمم! اما اگر تو وقت و بی وقت بيايی من از کجا بدانم چه ساعتی بايد دلم را برای ديدارت آماده کنم؟... هر چيزی برای خودش قاعده‌ای دارد.
    شهريار کوچولو گفت: -قاعده يعنی چه؟
    روباه گفت: -اين هم از آن چيزهايی است که پاک از خاطرها رفته. اين همان چيزی است که باعث می‌شود فلان روز با باقی روزها و فلان ساعت با باقی ساعت‌ها فرق کند. مثلا شکارچی‌های ما ميان خودشان رسمی دارند و آن اين است که پنج‌شنبه‌ها را با دخترهای ده می‌روند رقص. پس پنج‌شنبه‌ها بَرّه‌کشانِ من است: برای خودم گردش‌کنان می‌روم تا دم مُوِستان. حالا اگر شکارچی‌ها وقت و بی وقت می‌رقصيدند همه‌ی روزها شبيه هم می‌شد و منِ بيچاره ديگر فرصت و فراغتی نداشتم.
    ای بازیگر گریه نکن ما هممون مثل همیم
    صبحا که از خواب پا میشیم نقاب به صورت میزنیم
    روباه
    گفت:
    -خدانگه‌دار!... و اما رازی که گفتم خیلی ساده است:
    جز با دل هیچی را چنان که باید نمی‌شود دید. نهاد و گوهر را چشمِ سَر نمی‌بیند.
    شهریار کوچولو برای آن که یادش بماند تکرار کرد:
    -نهاد و گوهر را چشمِ سَر نمی‌بیند.
    ارزش گل تو به قدرِ عمری است که به پاش صرف کرده‌ای.
    شهریار کوچولو برای آن که یادش بماند تکرار کرد:
    -به قدر عمری است که به پاش صرف کرده‌ام.
    روباه گفت:
    -انسان‌ها این حقیقت را فراموش کرده‌اند اما تو نباید فراموشش کنی. تو تا زنده‌ای نسبت به چیزی که اهلی کرده‌ای مسئولی. تو مسئول گُلِتی...
    شهریار کوچولو برای آن که یادش بماند تکرار کرد:
    -من مسئول گُلمَم.
    این دیوانگیست که از همه گلهای رُز تنها بخاطر اینکه

    خار یکی از آنها در دستمان فرو رفته است متنفر باشیم




    که همه رویاهای خود را تنها بخاطر اینکه
    یکی از آنها به حقیقت نپیوسته است رها کنیم



    این دیوانگیست ...

    که امید خود را به همه چیز از دست بدهیم بخاطر اینکه
    در زندگی با شکست مواجه شده ایم






    که از تلاش و کوشش دست بکشیم بخاطر اینکه
    یکی از کارهایمان بی نتیجه مانده است





    این دیوانگیست ...

    که همه دستهایی را که برای دوستی بسوی ما دراز می شوند بخاطر اینکه
    یکی از دوستانمان رابطه مان را زیر پا گذاشته است رد کنیم



    که هیچ عشقی را باور نکنیم بخاطر اینکه
    در یکی از آنها به ما خیانت شده است




    این دیوانگیست ...

    که همه شانس ها را لگدمال کنیم بخاطر اینکه
    در یکی از تلاشهایمان ناکام مانده ایم
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا