*نيروانا*
پسندها
1,020

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • کلماتی که فقط خانمها معنی آنها را می دانند !!
    .
    .ایرانیان در پی زیبایی مرگبار!

    .
    .وسایل و سرگرمیهای فراموش نشدنی دهه 60-70 ایها..
    نکاتی آموزنده و مفید واسه آقا پسرای عزیز باشگاه!!! (نامه مادر به پسرش)
    خب خدا رو شکر خوبید
    آرزوی موفقیت و سلامتی
    خوبیم جاتون حسابی خالیست
    شاد باشی گلممممممممممممم
    میفرستم مهربان بر محضر تو یک پیام
    تا که هم جویای احوالت شوم هم داده باشم یک سلام..
    سلام..حال و احوالتون خوبه ایشالا؟چه خبرا
    یه فرشته فرستادم تا مراقبت باشه اما برگشت... پرسیدم چرا برگشتی؟.. گفت : فرشته ها نمیتونن مراقب فرشته ها باشن.. 20 تا فرشته تو دنیا هست که 10 تا شون خوابن و 9 تاشون دارن بازی میکنن یکیشون هم داره این پیام و میخونه... این پیام جک نیست یه واقعیته.. فردا بهترین روز زندگیت خواهد بود. این پیام و به 10 تا از دوستات بفرست حتی به من.. اگه 5 تا برات برگشت مطمئن باش کسی که دوسش داری سورپرایزت میکنه...
    .............
    به امید خدا
    جز آستان توام در جهان پناهی نیست
    سر مرا بجز این در حواله گاهی نیست
    عدو چو تیغ کشد من سپر بیندازم
    که تیغ ما بجز از ناله‌ای و آهی نیست
    چرا ز کوی خرابات روی برتابم
    کز این به هم به جهان هیچ رسم و راهی نیست
    زمانه گر بزند آتشم به خرمن عمر
    بگو بسوز که بر من به برگ کاهی نیست
    غلام نرگس جماش آن سهی سروم
    که از شراب غرورش به کس نگاهی نیست
    مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن
    که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست
    عنان کشیده رو ای پادشاه کشور حسن
    که نیست بر سر راهی که دادخواهی نیست
    چنین که از همه سو دام راه می‌بینم
    به از حمایت زلفش مرا پناهی نیست
    خزینه دل حافظ به زلف و خال مده
    که کارهای چنین حد هر سیاهی نیست
    اولین نظر سنجیِ مسابقۀ ادبیِ 4

    دومین نظر سنجیِ مسابقۀ ادبیِ4

    درود،لطفا در هر دو نظر سنجی شرکت کنید:gol:

    ممنون
    گریه کردم گریه هم این بار آرامم نکرد

    هرچه کردم ـ هر چه ـ آه انگار آرامم نکرد

    روستا از چشمِ من افتاد، دیگر مثلِ قبل
    گرمی آغوش شالیزار آرامم نکرد

    بی‌تو خشکیدند پاهایم کسی راهم نبرد
    دردِ دل با سایه‌ی دیوار آرامم نکرد

    خواستم دیگر فراموشت کنم اما نشد
    خواستم اما نشد، این کار آرامم نکرد

    سوختم آن‌گونه در تب، آه از مادر بپرس
    دستمالِ تب‌بُر نم‌دار آرامم نکرد

    ذوق شعرم را کجا بردی؟ که بعد از رفتنت
    عشق و شعر و دفتر و خودکار آرامم نکرد
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا