mani24
پسندها
36,493

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • امشب،
    در اندیشه باران خورده ام،
    چه کسی قطره ها را می چیند و،
    طراوتشان را، به لبان خشک بهانه هایم می بخشد؟
    چه کسی؟
    برترکهای خسته کوزه خیالم، مرهم آبی می کشد
    شاید حادثه ای
    کنده خیال او را، به ساحل تن من، رسانده است
    نمی دانم
    اما
    دیگر فاصله ائی نمانده،
    من در ژرفای احساس تو شنا میکنم،
    تا فردا
    که در گنجه خیال تو پنهان شوم
    چه زیباست، این پنهان شدن و دیگر پیدا نشدن
    همچو، بادبادک دست کودکی،
    که در اوج بی صدائی میرقصد
    یا قایق کاغذی که، در تشت آسمان بی آب می رود
    سراغاز عشقم...

    اولین نگاه من به تو بود

    در امدنم رفتنی بود

    لیکن اسیر و ماندگارم کرد

    ان نگاه زیبای تو..

    در پس غرورم...

    در پس سکوتم..

    فریادها داشتم

    فریادی از عشق...

    فریادی از دوست داشتن

    فریادی از خواستن و رسیدن

    پس ارزویم با تو شکل گرفت

    صدای تو...

    در گوشم اهنگی دل انگیز بود

    و صدای پای تو

    سراغاز هر تپش قلبم بود.

    و نگاه تو...

    مرا تا اوج یک رویای شیرین می برد

    با تو بودن را می خواستم

    پس باید مثل شیشه

    سکوت و غرورم را می شکستم

    و به تو می گفتم که

    دوستت دارم
    براي تــو مي نويسم ..

    از عـُـمـق احـساسم

    مي نويسم تا شـايد بداني

    که تپش قلـبم در سينه به خاطــر توست

    براي تــو مي نويسم کـه بداني

    تــو بودي آن يگانه عشــقي که در لا به لاي خــرابه هاي قلـبـم لانه گزيد

    و از آنهــا گلســتاني جاودانــه ساخت

    براي تــو مي نويسم تا بداني

    دوري ات براي مــن مثل دوري ماهــي از آب است

    و دوري کبوتر از آســمان

    براي تو مي نويسم اينک از عـُـمــق وجــودم . . .

    با فــريادي خامــوش که در لا به لاي هــيـاهــوي عـشـقت گــُم شده است

    براي تــو مي نويسم اينک تا بداني دوســتـَت دارم !
    تقدیم به تو می کنم تمام احساسات درونم را

    که مشتاقانه تو را طلب می کنند

    تقدیم به تو که یادت در فکر من ، عشقت در قلب من ،

    و نگاهت همیشه در ذهن من ماندگارست

    و عطر مهربانیت همیشه در وجودم جاریست .

    به تو تقدیم می کنم لحظه لحظه های دلتنگیم را

    که به وسعت تمام روزهایی ست که به تو به سر می شود

    و به تو تقدیم می کنم عشق را که در تپش های قلبم

    و در اشتیاق چشمان همیشه منتظرم یافتم

    این هدیه ی ناقابلی از من به توست

    گوش ای از قلب پناهش ده و با خورشید مهربانیت نگهبانش باش

    همیشه در خاطرم جاودانه ای عشقم
    دلتنگی هایم را چگونه گویم وقتی قلم نیز نمی نویسد.....!


    تا جایی که خورشید به راهش ادامه دهد من هم ادامه خواهم داد و تو را فراموش نخواهم کرد

    تا وقتی که دریا ساحل را فراموش نکرده

    کاش میدانستی در دل شیشه ای من چه میگذرد؟؟؟

    کاش میدانستی غروب های زندگی ام دیگر طلوعی ندارد...

    کاش نسیم غروب درد دل مرا به تو بگوید

    دلتنگت هستم

    این خط غریب

    این چشمان خسته

    این دست های منتظر

    عجیب بیقراری می کنند

    دردها و اشک هایم را از تو پنهان می کنم

    خنده هایم را به تو هدیه می دهم و شادی هایم را با تو قسمت می کنم

    عجیب دلتنگت هستم و میدانم اگر لبخند بر لب های تو بدرخشد

    قدم هایم پرواز می آموزند و دلتنگ تر میشوم از این انتظار فرسوده کننده

    که گریزی ندارد.......

    خیلی دلتنگم عشقم

    درکم کن

    دوستت دارم عاشقونه
    دلــــــــــــــــتنگم



    آنقدر دلتنگ و سردر گمم که هر سوی دیوار اتاق دلم به من طعنه می زند


    آه

    کاش قلمم خشک نمیشد و رنگی در وجودم باقی می ماند

    تا تمام ناگفته هایم را نقاشی می کردم

    می خواهم فریاد سرکشم را روی دیوار دلت نقاشی کنم

    می خواهم نگاهم را

    قلبم را

    احساسم را

    سکوتم را

    حرف های نگفته ام را

    باور هایم را

    صداقتم را

    و از همه مهمتر دوستت دارم را

    روی دیوار دلت نقاشی کنم

    فقط به من اجازه بده تا خوش نقش ترین دیوار قلبی را برایت نقاشی کنم
    در قلبم غوغایی است غوغای عشق تو
    می خواهم كه مرا به حال خود وا مگذاری و مرا همیشه با خود همراه سازی
    بگذار تا از احساسات شیرینت لبریز شوم
    بگذار تا به وسعت قلب پرمهرت دست یابم
    زلالی عشقت را از من مگیر، انشای چشمت را برایم بخوان
    تا با شنیدن آن سرشار از شادی شوم
    دریچه ی نگاهت را به روی من مبند مگذار تا نگاههای محبت آمیزت انتها یابد
    بگذار تا با دلی سیر به تماشایت نشینم و از عمق نگاهت سیراب شوم
    ای رویای دیرینه ی من بگذار روییدن نرگس را در نگاهت ببینم
    بگذار باران عشقت بر من ببارد تا من در زیر این باران زیبا خود را سیراب نمایم
    بگذار تا برگهای خسته ی پاییزان به رقص عاشقی در بیایند
    تو را قسم به مقدسات عالم که بگذار کویر دلت به دریا راهی یابد
    بگذار برایت همچون زلیخای یوسف باشم
    بگذار تا جاودانگی عشق را در خود ببینم
    بگذارتا صدف دریای دل من باشی
    كه مروارید درونش برایم درخشش عشق زیبای تو را داشته باشد
    می خواهم در كنار تو به اوج ابرها برسم
    ای ستارگان آسمان همه بدانید و راز مرا همیشه با خود همراه سازید که من او را چگونه دوست دارم
    چقدر دلم برايت تنگ شده
    آنقدر که فقط نام زيباي تو در آن جاي مي گيرد
    عزيز من ، قلب من
    اي کاش مي شد اشک هاي طوفاني ام را قطره قطره جمع کرد
    تا تو در درياي غم آلود آن غروب چشمانم را نظاره کني
    اي کاش مي شد فقط يک بار
    فرياد بزنم
    دوستت دارم
    و تو صدايم را مي شنيدي
    نمي دانم چطور ، کجا و چگونه بايد به تو برسم؟
    اي کاش به جاي عکس زيبايت
    وجود نازنينت پيش رويم بود
    و حرف هاي نا گفته ام را مي شنيدی
    به راستي که تو اولين عشق راستينم هستي
    شايد در گذشته هرگز اينچنين عاشق نشده بودم
    اما؛
    حال خوب مي دانم که فقط با شنيدن نام زيبايت
    چشمانم بي اختيار مي بارد
    اي اميد آخرينم
    بدان که هر روز ، هر ساعت و هر لحظه
    به در گاه آفريدگار تو دعا مي کنم
    تا فقط يک بار بتوانم
    چشمانم را زنداني نگاهت کنم
    انگار از همون روزاست.. حال و هوام رنگه توئه...

    کوچه دلتنگه توئه...


    دلم گرفته.....

    دوباره هوای تورو دارم......

    چشمای خیسم.........

    واسه ی دیدنت بی قراره.......

    این راهه دورم.. خبر از دل من که نداره....

    آروم ندارم...

    یه نشونه میخوام واسه قلبم.....

    جز این نشونه... واسه چیزی دخیل نمیبندم...

    این دل تنهام... دوباه هوای تورو داره....


    هوای شهر تو و بوی گلا...

    پیچیده توی اتاقم مثل خواب...

    داره بدجوری غریبی میکنه...

    آخه جز تو دردمو کی میدونه...
    سلـــــــــــــام خوبی؟!
    ممنون بابت عسک و متن زیبا:gol::heart:
    سلام
    "سَلامٌ قَولً مِن رَبٍّ رَحيمٍ"
    دوستان عزیز بیایید یه کار بسیار مهمی بکنیم که انجامش بسیار راحت است،کار سختی نسیت, مشکل نیست, وقت گیر نیست،فقط به یک همدلی و همیاری نیاز دارد.::..
    ظهر روز عاشورا، موقع اذان ظهر، همگی، هر جا هستید، هر کاری می کنید،
    "فقط برای یک دقیقه، همگی "دعای فرج امام زمان" را بخوانیم".
    هیچ وقتی از شما نمی گیره فقط اگه این پست را "فوروارد" کنید و دست به دست کنید تا تعداد زیادی آن را بخوانند قدمی بسیار بزرگ برداشتید.لطفا بییاید فقط، چند کلیک ساده بکنیم تا به نتیجه بسیار بزرگ برسیم...(هر کس از دوستان هم خواست با نیت این کار را انجام دهد.)
    (اللهم ارزقنا شفاعة الحسين يوم الورود)
    بسم الله...
    رفتـــه ای ، امــا

    میخــوانم َ ت در شــعری

    می نشانم َت در واژه هــا

    اینــگونه

    خود را به تــو مــی رســـانم....



    دلتنگ که می شوم

    هر شعر بغضی می شود

    و هر بغض سنگی

    و رویای مهتابی دور را

    در برکه چشمانم

    آشفته می کند...

    برکه ای که آرام

    از گوشه چشمانم سرازیر می شود...



    پائیز که می شود

    زنگِ

    آهنگِ

    خش خش برگها

    تورا مینوازد

    در یاد.......
    خلوتی می خواهم
    قلمی از گل یاس
    دفتری جنس بلور
    بنویسم از عشق
    بسرایم از نور

    روی خط های نسیم
    دو قدم راه روم
    بکشم شکل تورا
    و به دستت انگور

    یادم افتاد شبی
    رفته بودیم ته باغ
    تو به من می گفتی
    بنویس
    چشم شیطان شده کور

    من نوشتم برکاج
    که پرم از تو و عشق
    دوستت خواهم داشت



    تو که نبــاشـی

    باران خـوب ست

    امــا

    کوچه هـای ِتشــنه ی ِقدمــهای ِمــا

    دلگیرند ...
    دوست های واقعی مثل صبح هستند ،

    نمی شه تما روز داشتشون

    ولــــــــی

    مطمئنی که فردا ،

    هفته بعد ،

    ماه بعد ،

    سال بعد ....

    تا ابد هستند...
    :gol:شروع جزء هفتم قرآن کریم.............جلسه هفتگی قرائت قرآن :gol:
    تــو را بــا تپــش هــای قلبــم ســرودم!


    بــه ایــن واژه هــا،


    احتیــاجی نــدیدم . . .
    دور مـی شوے از مـن

    بــے آن کـِ بدانـی؛

    اگر از هَفـتــ آسمان هم بگذرے

    هَـم ـچنان در قـلـبــِ مـن جـآ دارے !
    گاهی حجم دلتنگیهایم آنقدر زیاد میشود . . .

    كه دنیا با تمام وسعتش برایم تنگ میشود . . . !

    دلــــــــتـــنــگـــــــــــم . . . !
    هر شب از جدار تنهائی

    به ازدحام نبودنت

    خیره می شوم

    نجوائی آرام

    و اشکی ساکت

    به تو می برد مرا

    و می اندیشم

    شبیه رودی بی دریا

    جنگلی بی درخت

    خوابی بی رؤیا

    و پنجره ای بی آسمان

    بی تو ...

    من چه قدر گم می شوم !
    هر بار

    از سوزش انگشتان م

    درمی یابم

    که باز

    نامِ تُرا

    ...

    می نوشته ام.


    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/416039-آثار-معجزه*آساي-زيارت-عاشورا?highlight=
    التماس دعا..
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا