هر نیمه شب
کلماتت
در پاشویه چشمان من
آب تنی می کنند :
کاش هنوز هم تابستان
شمع دانی های همسایه بود که
رنگ به رنگ می شدند
از عاشقانه های ساده امان
و ما که
تمام آسمان را
...پرستو می پوشیدیم …
حالا تو نیستی
و کنار بال پروانه ها بهار من
روبان سیاه زده است
تو نیستی و من
همیشه بهاری تمام شده ام
برای باغچه کوچک دلم ...
ای ملودی خدا بگم چیکارت نکنه پروفتو چرا بستی ..این ارام طفلی من فکر کردم با خودش داره صوبت میکنه....خدا قوم ظالمین رو یه کاری بکنه...
آراااااااااااااااااااااااااااااااام وای آرام .. .خدایی نمیدونی چقدر دلم برات لک زده ...وای که چقدر دلتنگتم ...اخ اخ حاجی رو بگو:w09:... بیا بغلم ارام جون .:w36:...یه فضاییم باز بزار حاجی بیاد بغلم .:d.
خوبی نفس ؟؟ اوضا به راهه؟ این ملو چش شده ؟/ با کی قهره ؟؟