دکتر مهدیه
پسندها
1,972

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • عزیزم امروز روز توست و امیدوارم از لحظه لحظه زندگی ات لذت ببری
    و به تمام خواسته های زندگیت برسی
    عرض تبریک به بهترین دختر دنیا
    روز دختر مبارکت باشه:w14:
    سلام مهدیه
    هیچ وقت از شوکش درنمیای :D
    جدی برادرزنمه؟ ینی تو زن برادر خانومم هستی؟:biggrin: پس فامیلم دراومدیماااا
    نه دیشب اگه بدونی با چه ابتکاری اومده بودم نت اول حسودیت میشه بعد افتخار میکنی که من برات پ میذارم بعدشم شاااخ درمیاری بعدشم همیشه از برق و برقی جماااعت تعریف میکنی البته الانشم کلی تو دلت تعریف میکنی به زبون نمیاااری :smoke:بهت نمیگمممممم!!! حتی نمیتونی حدس بزنی
    ج دادن به پ های من چن جلد کتاااب میشه:cool:
    من علم غیب دارم اگه سالهام نباشم و تو به پ من ج بدی همون موقع ان شدم و جوابتو میدم :دی
    راستی دیشبم سرعتم افتضاح بود حتی نتونستم تو پیجم پ بذارم از بچه ها معذرت بخوام که نتوستم ج بدم البته از تو نه ها از بقیه بچه ها :w25::w25::w25:
    ای بابا اینا که اختلاف سلیقه نیست من با بعضی دوستان اخختلاف بنیادین دارم:biggrin:
    روز عزیز دل باباها، ناموس داداشا، عامل انحراف پسرا مبارک....
    همه گل دخترای ایروونی روزتون مبارک..
    گر میدانستی چقد دوستت دارم رها میشدی از خود
    میدویدی تا عمق معنای بودن من و در گوشه ای پنهانی از قلبم برای خود اشیانه ای میساختی
    ماندنی میشدی ان گوشه و بعدها پرواز را می اموختی تا اوج رها شدن
    اگر بدانم دوستم داشتی
    اگر بتوانم باور کنم تنها دقایق و حتی ثانیه هایی دوستم داشتی یا عاشقم بودی همین برایم کافیست
    تا سرم را بلند کنم جلو قرن هایی ک برای ساعت تنها چن ثانیه میگذشت و تو بی خبر از من ب دل خود مشغول بودی
    و فردایی ک من نباشم دیگر سردی دستانم گرمی دستانت را ب تباهی نخواهد کشیدو تو میمانی و تو

    ...
    .
    دونستنش رو که میدونم
    کافیه تو هم بدونی تا سرت رو بلند کنی ........
    گر میدانستی چقد دوستت دارم رها میشدی از خود
    میدویدی تا عمق معنای بودن من و در گوشه ای پنهانی از قلبم برای خود اشیانه ای میساختی
    ماندنی میشدی ان گوشه و بعدها پرواز را می اموختی تا اوج رها شدن
    اگر بدانم دوستم داشتی
    اگر بتوانم باور کنم تنها دقایق و حتی ثانیه هایی دوستم داشتی یا عاشقم بودی همین برایم کافیست
    تا سرم را بلند کنم جلو قرن هایی ک برای ساعت تنها چن ثانیه میگذشت و تو بی خبر از من ب دل خود مشغول بودی
    و فردایی ک من نباشم دیگر سردی دستانم گرمی دستانت را ب تباهی نخواهد کشیدو تو میمانی و تو

    ......
    گر میدانستی چقد دوستت دارم رها میشدی از خود
    میدویدی تا عمق معنای بودن من و در گوشه ای پنهانی از قلبم برای خود اشیانه ای میساختی
    ماندنی میشدی ان گوشه و بعدها پرواز را می اموختی تا اوج رها شدن
    اگر بدانم دوستم داشتی
    اگر بتوانم باور کنم تنها دقایق و حتی ثانیه هایی دوستم داشتی یا عاشقم بودی همین برایم کافیست
    تا سرم را بلند کنم جلو قرن هایی ک برای ساعت تنها چن ثانیه میگذشت و تو بی خبر از من ب دل خود مشغول بودی
    و فردایی ک من نباشم دیگر سردی دستانم گرمی دستانت را ب تباهی نخواهد کشیدو تو میمانی و تو

    ......
    گر میدانستی چقد دوستت دارم رها میشدی از خود
    میدویدی تا عمق معنای بودن من و در گوشه ای پنهانی از قلبم برای خود اشیانه ای میساختی
    ماندنی میشدی ان گوشه و بعدها پرواز را می اموختی تا اوج رها شدن
    اگر بدانم دوستم داشتی
    اگر بتوانم باور کنم تنها دقایق و حتی ثانیه هایی دوستم داشتی یا عاشقم بودی همین برایم کافیست
    تا سرم را بلند کنم جلو قرن هایی ک برای ساعت تنها چن ثانیه میگذشت و تو بی خبر از من ب دل خود مشغول بودی
    و فردایی ک من نباشم دیگر سردی دستانم گرمی دستانت را ب تباهی نخواهد کشیدو تو میمانی و تو

    ...
    گر میدانستی چقد دوستت دارم رها میشدی از خود
    میدویدی تا عمق معنای بودن من و در گوشه ای پنهانی از قلبم برای خود اشیانه ای میساختی
    ماندنی میشدی ان گوشه و بعدها پرواز را می اموختی تا اوج رها شدن
    اگر بدانم دوستم داشتی
    اگر بتوانم باور کنم تنها دقایق و حتی ثانیه هایی دوستم داشتی یا عاشقم بودی همین برایم کافیست
    تا سرم را بلند کنم جلو قرن هایی ک برای ساعت تنها چن ثانیه میگذشت و تو بی خبر از من ب دل خود مشغول بودی
    و فردایی ک من نباشم دیگر سردی دستانم گرمی دستانت را ب تباهی نخواهد کشیدو تو میمانی و تو

    ...
    گر میدانستی چقد دوستت دارم رها میشدی از خود
    میدویدی تا عمق معنای بودن من و در گوشه ای پنهانی از قلبم برای خود اشیانه ای میساختی
    ماندنی میشدی ان گوشه و بعدها پرواز را می اموختی تا اوج رها شدن
    اگر بدانم دوستم داشتی
    اگر بتوانم باور کنم تنها دقایق و حتی ثانیه هایی دوستم داشتی یا عاشقم بودی همین برایم کافیست
    تا سرم را بلند کنم جلو قرن هایی ک برای ساعت تنها چن ثانیه میگذشت و تو بی خبر از من ب دل خود مشغول بودی
    و فردایی ک من نباشم دیگر سردی دستانم گرمی دستانت را ب تباهی نخواهد کشیدو تو میمانی و تو


    ..
    گر میدانستی چقد دوستت دارم رها میشدی از خود
    میدویدی تا عمق معنای بودن من و در گوشه ای پنهانی از قلبم برای خود اشیانه ای میساختی
    ماندنی میشدی ان گوشه و بعدها پرواز را می اموختی تا اوج رها شدن
    اگر بدانم دوستم داشتی
    اگر بتوانم باور کنم تنها دقایق و حتی ثانیه هایی دوستم داشتی یا عاشقم بودی همین برایم کافیست
    تا سرم را بلند کنم جلو قرن هایی ک برای ساعت تنها چن ثانیه میگذشت و تو بی خبر از من ب دل خود مشغول بودی
    و فردایی ک من نباشم دیگر سردی دستانم گرمی دستانت را ب تباهی نخواهد کشیدو تو میمانی و تو


    .
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا