عارفی را دیدند مشعلی و جام آبی در دست .
پرسیدند:
کجا میروی؟
گفت: می روم با آتش، بهشت را بسوزانم و با آب جهنم را خاموش کنم تا
مردم خدا را فقط به خاطر عشق به او بپرستند،
نه به خاطر رفاه در بهشت و ترس از جهنم !!
سلام داداش بهنام.....خوبی؟ دل برا بچه ها یه ذره شدهف خیلی وقت فرصت درست و حسابی نداشتم بیام تو نت
وقتی این همه پیامو رو صفحه م دیدم که جوابشونو ندادم کلی خجالت کشیدم
خلاصه من چاکرتم، مارو عفو کن