تو کيستی، که من اينگونه بی تو بی تابم؟ شب از هجوم خيالت نمی برد خوابم
تو چيستی، که من از موج هر تبسم تو
بسان قايق، سرگشته ، روی گردابم !
تو در کدام سحر، بر کدام اسب سپيد؟
تو را کدام خدا؟
تو را از کدام جهان؟
تو در کدام کرانه، تو از کدام صدف؟
تو در کدام چمن، همره کدام نسيم؟
تو از کدام سبو؟
من از کجا سر راه تو آمدم ناگاه
چه کرد با دل من آن شيرين نگاه، آه!