raha122
پسندها
313

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • وقتی که تو بارانی می‌شوی در آسمان چشمانت غرق می‌شوم و فراموش می‌کنم که هوا پاییزی است. برخیز تا پنجره‌ها را به روی خزان ببندیم، بیم دارم خزان خاطراتمان را غارت کند. باغچه از حجم علفهای هرز سکوت انباشته شده. از خلوت کوچه دلم می‌گیرد و هنوز در انتظار بارانی شدن چشمانت هستم. هر چند که می‌دانم بارانی شدن، دل آسمانی می‌خواهد.
    باز شب ماند و من و این عطش خانگی ام
    باز هم یاد تـــــــو ماند و من و دیوانگی ام

    اشک در دامنم آویخت کـــــه دریا باشم
    مثل چشم تو پر از شوق تماشا باشم
    ی تو ، مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
    همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
    شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
    شدم آن عاشق دیوانه که بودم !
    تو میروی و من چ ناشیانه ب خدا میسپارمت
    میمانم و برای :confused:

    نشد


    یه جور دیگه

    داری میری و اروم میگی مراقب خودت باش
    بازم ک داری گولم میزنی!
    من ک نباشم کی مراقبته؟!
    قول بده پشت فرمون اس ندی
    میدونم ب من ک 1 اسم نمیدی
    منظورم یکی دیگس
    شبهای بی هم بودنمان دارند میگذرند
    شبهایی ک من یاد تو ام و تو در خانه رقیب
    از این شب ها خاطره اشک ها برایم میترسم بماند و بس
    من در خیالم محبوب توام و امشب و هرشب تنها
    و باز دلتنگ توام
    دلتنگ رویاهای نیامده!
    او آمد چقد طول کشید تا کلید قلبم را پیدا کند
    معصومیتی کودکانه داشت و قلبی مردانه با حسی عمیق
    آشنا بود انگار این همه سال اما دور از من
    امد جوانه زدم ب یمن حضورش
    چ ساده تبر شد
    من منتظرم باز گردد و آخرین ضربه را بزند و تمامم کند
    من درد میکشم
    من...
    سردی تنت را حس میکنم
    بگذار دستانت را بگیرم
    من حس عمیق قلبت را میفهمم
    اتش قلبم را میپذیری؟
    من دروغ گوی خوبی نیستم
    باورم میکنی؟
    من نگاهت را میخواهم میبخشی؟
    من نامت را تکرار خواهم کرد اجازه میدهی بانو؟
    من تا ابد کنارت میمانم میپذیری مرا؟
    من صبر را خوب بلدم من و دلم صبوریم قبولش میکنی؟
    من اسبی ندارم
    من رویایی نیستم
    واقعیتم را میپذیری؟
    قلبم از آن تو
    دوستش داری؟
    دوستت دارم تکیه کلامت بود من بی جهت بهش تکیه داده بودم

    حالم بده ناخالصی داشت دوستت دارم هایی ک ب خوردم دادی
    تحمل میکنم بی تو به هر سختی
    به شرطی که بدونم شاد و خوشبختی
    به شرطی بشنوم دنیات آرومه
    که دوستش داری از چشمات معلومه
    یکی اونجاست شبیه من، یه دیوونه
    که بیشتر از خودم قدرت رو میدونه
    من از این لحظه های تار میترسم
    از این شبهای بی دلدار میترسم
    من از هر واژه ی تب دار میترسم
    از این چشمان دل بیدار میترسم
    من از هر آجر دیوار میترسم
    من از عشق بدون یار میترسم
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/381759-بیا-تو-تا-خودت-بفهمی-(جای-تاسف-داره)?p=5163924#post5163924

    نظر بدید تو تایپیکم
    سهم "مــــــــن" از "تــــــــو "


    عشق نیست ، ذوق نیست ، اشتیاق نیست ...!!!


    هـــــمان ...


    دلتــــنگی ِ بـی پایانی ست


    که روزها دیوانه ام می‌کند ،


    شب ها شاعر ...........!!!


    گــرچه ،...
    در گیرو دار


    نگاه های غزلخوان


    ذهن


    من


    تنها


    درگیر تو است..
    خدایا... سهم من این بود؟!


    دلم در دست او گیر است...


    خودم از دست او... دلگیر...


    عجب دنیای بی رحمی!


    همه دارایی ام این است...


    دلم گیر است و دلگیرم!!
    تو از دردي که افتادست بر جانم چه مي داني؟


    دلم تنها تــــــــــــو را دارد ولي با او نمي ماني


    تمام سعي تــــــو کتمان عشقت بود در حالي


    که از چشمان مستت خوانده بودم راز پنهاني.
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا