MOΣIN
پسندها
4,553

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • ه کسی که دوستش داری بگو که چقدر بهش علاقه داری
    و چقدر در زندگی براش ارزش قائل هستی
    چون زمانی که از دستش بدی
    مهم نیست که چقدر بلند فریاد بزنی
    اون دیگر صدایت را نخواهد شنید
    شاید زندگی جاده ای باریک و زغالی باشد

    بتاز.....نه با اسب ..... بلکه با پاهایت

    هر اسبی می تواند تو را زمین زند .... تنها پاهای توست که تو را به انتهای جاده می رساند

    اما به خاطر داشته باش.....

    میان هاله های سبز گام بردار.....زغال سیاه جاده پاهایت را نابود می کند....

    تنها....میان هاله های سبز.......
    شاید زندگی جاده ای باریک و زغالی باشد

    بتاز.....نه با اسب ..... بلکه با پاهایت

    هر اسبی می تواند تو را زمین زند .... تنها پاهای توست که تو را به انتهای جاده می رساند

    اما به خاطر داشته باش.....

    میان هاله های سبز گام بردار.....زغال سیاه جاده پاهایت را نابود می کند....

    تنها....میان هاله های سبز.......
    مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست

    تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست

    واله و شیداست دایم همچو بلبل در قفس

    طوطی طبعم ز عشق شکر و بادام دوست

    زلف او دام است و خالش دانه آن دام و من

    بر امید دانه ای افتاده ام در دام دوست

    سر زمستی برنگیرد تا به صبح روز حشر

    هر که چون من در ازل یک جرعه خورد از جام دوست

    بس نگویم شمه ای از شرح شوق خود از آنک

    دردسر باشد نمودن بیش از این ابرام دوست

    گر دهد دستم کشم در دیده همچون توتیا

    خاک راهی کان مشرف گردد از اقدام دوست

    میل من سوی وصال و قصد او سوی فراق

    ترک کام خود گرفتم تا برآید کام دوست

    حافظ اندر درد او می سوز و بی درمان بساز

    زانکه درمانی ندارد درد بی آرام دوست
    کنار آب و پاي بيد و طبع شعر و ياري خوش معاشر دلبري شيرين و ساقي گلعذاري خوش


    الا اي دولتي طالع که قدر وقت مي‌داني گوارا بادت اين عشرت که داري روزگاري خوش


    هر آن کس را که در خاطر ز عشق دلبري باريست سپندي گو بر آتش نه که دارد کار و باري خوش


    عروس طبع را زيور ز فکر بکر مي‌بندم بود کز دست ايامم به دست افتد نگاري خوش


    شب صحبت غنيمت دان و داد خوشدلي بستان که مهتابي دل افروز است و طرف لاله زاري خوش


    مي‌اي در کاسه چشم است ساقي را بناميزد که مستي مي‌کند با عقل و مي‌بخشد خماري خوش


    به غفلت عمر شد حافظ بيا با ما به ميخانه که شنگولان خوش باشت بياموزند کاري خوش
    پشت کاجستان برف،
    برف یک دسته کلاغ،
    جاده یعنی غربت،
    باد، آواز، مسافر و کمی میل به خواب
    شاخ پیچک، و رسیدن، و حیاط
    من، و دلتنگ، و این شیشه خیس
    می نویسم، و فضا
    می نویسم، و دو دیوار، و چندین گنجشک
    یک نفر دلتنگ است
    یک نفر می بافد
    یک نفر می شمرد
    یک نفر می خواند
    زندگی یعنی: یک سار پرید
    از چه دلتنگ شدی؟
    دلخوشی ها کم نیست: مثلا این خورشید
    کودک پس فردا
    کفتر آن هفته.
    یک نفر دیشب مرد
    و هنوز، نان گندم خوب است
    و هنوز آب می ریزد پایین، اسب ها می نوشند.
    قطره ها در جریان،
    برف بر دوش سکوت،
    و زمان روی ستون فقرات گل یاس...
    ببارای خوب دیروزی
    بر این بازار خودسوزی
    که این غم‌خانه بی مِـی
    ندارد آب مردافکن
    برقصانم غزلبانو
    بچرخانم غزلبانو
    میان گفتن و خفتن
    میان ماندن و رفتن
    سلام
    اوه اینجارو اومدیم عیدو تبریک بگیم افسردگی گرفتیم:D
    چی شده؟
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا