anise b
پسندها
3,991

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • به سلامتی دوست که می گن هر چی کهنه تر باشه بهتره ... سعی کن دوست دانایی باشی ...
    به سلامتی سادگی که تن به تجمل نمی ده ... ساده باش ...
    به سلامتی دل که اونقدر می تونه بزرگ باشه که جایگاه بزرگان بشه
    ... دلت رو دست کم نگیر ...
    روزی که ایستادم و گفتم بسم الله هستم تا آخرش
    میدونستم پشت همه پر هااااااااااا خالی هم وجود داره
    الان لمسش میکنم تهی رااااااا
    تجربه ای که خیلی سخت به دست اومد
    دریغ!!!!!!!!!!!!
    امروز روی یه دوره زندگیم خط کشیدم و گفتم بدرود
    الان رو اول خط ایستادم
    پاهام برا شروع دیگه جون نداره
    اماااااا
    صفحه من دوباره پر از تهی شده
    تازه باید از نو شروع کنم......
    من هنوز همونم، همون
    عوض اونایی شدن که نموندن پهلوم
    این که همیشه حاضر نبودم، قبول
    ولی باور کن در اون حد نبود
    من که دیگه انتظاری ندارم ازش جز یکی
    که پیشرفت بکنه و ما هم پز بدیم
    اره مجبوره اخه تو بزرگ شی دیگه کل محل درامون نیست ..... البته با مشارکت من هاااااااااااااااااااا:D;)
    ارهههههههههههههههههه میدونی که:redface::heart::gol::gol:
    چرااااااااااا چی شده کی ازیتت کرده کی دعوات کرده بگو تا بکشمش
    اخه نمیدونی چقدر بهت میاد این تیپی ... :biggrin:
    نه عزیزم کی گفت شما بیدی ؟؟!!!!:surprised::redface:
    شما خود طوفانی که مامان با اومدنت میلرزه نازنینم :D
    سلام به روی ماهت ... :heart::heart::gol::gol:
    از خودم.......ب...........د...... م..........م.........ی.اااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااد
    بخاطر همه اشتباهات........
    لحظه های نارس زودگذر
    شعر جدید یاس در مورد امتحانات:
    از چی بگم برات ؟
    انتظار داری چه چیزی از جیب من در آد ؟
    جز یه کاغذ سفید پاره ؟
    خب آره رفیق تقلب توشه ولی باخودکار سفید ! ...
    تو هم مثل منی کم درد نداری ،
    درد اصلیت اینه که علاقه ای به درسم نداری .
    من کسی نیستم با این امتحانا دردم بگیره ولی این نمره ها رو کی میخواد گردن بگیره
    اینا فکر کنم من و تو بودیم انیس ... من اون عینکییه هستم هااااااااااااااااااااااااااااا :redface::cool::D
    راستی بدوووووووووووووووووووووو مامی اومد ...:D:biggrin:
    ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﻣﮑﻦ ﺷﮑﻮﻩ ﮐﻪ ﺟﺎﯼ ﮔﻠﻪ ﺍﯼ ﻧﯿﺴﺖ
    ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺑﺴﻮﺯﺩ ﺩﻝ ﻣﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺍﯼ ﻧﯿﺴﺖ



    ﻣﻦ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺍﻡ ﺩﺭ ﺗﺐ ، ﺁﻧﻘﺪﺭ ﮐﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ

    ﺑﯿﻦ ﻣﻦ ﻭ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺩﮔﺮ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺍﯼ ﻧﯿﺴﺖ



    ﻏﻤﺪﯾﺪﻩ ﺗﺮﯾﻦ ﻋﺎﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﮎ ﻣﻨﻢ ﻣﻦ

    ﺟﺰ ﺑﺎﺭﺵ ﺧﻮﻥ ﭼﺸﻢ ﻣﺮﺍ ﻣﺸﻐﻠﻪ ﺍﯼ ﻧﯿﺴﺖ



    ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻡ ﺁﻭﺍﺯ ﺳﮑﻮﺕ ﺍﺳﺖ ، ﺧﺪﺍﯾﺎ

    ﻣﺎﻧﻨﺪ ﮐﻮﯾﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻗﺎﻓﻠﻪ ﺍﯼ ﻧﯿﺴﺖ



    ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺍﺯ ﺩﺭﺩ ﺑﮕﻮﯾﯿﻢ ﻭﻟﯽ ﺍﻓﺴﻮﺱ

    ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺮﺱ ﻫﯿﭽﮑﺴﯽ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺍﯼ ﻧﯿﺴﺖ



    ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﺍﻡ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺷﻤﺎ ﺑﺪ ﻏﺰﻟﯽ ﺷﺪ

    ﻫﺮﭼﻨﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺫﻫﻦ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ ﮔﻠﻪ ﺍﯼ ﻧﯿﺴﺖ
    سسسسسسسسسلام خوبی انیسه خانه منفجر کردی مامانت گفته بیام بزنمت خودت گرم کن می خوایم دعوا کنیم
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا