اولین روز بارانی را به خاطر داری?
غافلگیر شدیم
چتر نداشتیم
خندیدیم
دویدیم
و به شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیم
دومین روز بارانی چطور?
پیش بینی اش را کرده بودی
چتر آورده بودی
من غافلگیر شدم
سعی می کردی من خیس نشوم
و شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود
سومین روز چطور?
گفتی سرت درد می کند
حوصله نداشتی سرما بخوری
چتر را کاملا بالای سر خودت گرفتی
و شانه راست من کاملا خیس شد
و چند روز پیش را چطور?
بخاطر داری
که با یک چتر اضافه آمدی
و مجبور بودیم برای اینکه پین های چتر توی چش و چالمان نرود
دو قدم از هم دورتر برویم
فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم
تنها برو!!!!!!!!!!!!!!