مَثَلِ حال آنان که خدا را فراموش کرده و غیر خدا را به دوستی و سرپرستی برگرفتند حکایت خانه ایی است که عنکبوت بنا کند و اگر بدانند سست ترین بنا خانه عنکبوت است ... سوره عنکبوت , آیه 41
===================================
در اتاقم
لب طاقچه
گلهای شمعدانی
به فضای بودنت
عطر خوشی رو پُر کرده
ای دوست ..
سال پیش رویت
به شعشه ی حضور گرم شیشه ها
در پس نور رنگین خورشید دوست داشتنی
به کمال بندگی
بگذرد
شماها باغ هلو، ما استخون تو گلو! شماها صدای گیتار، ما خروس بیمار! شماها برگ گل یاس، ما برق سر طاس!
شماها دیوان حافط، ما پیریز محافظ!
هندونه هایی که گذاشتم زیر بغلتون و بگذارید واسه شب یلداتون........ یلداتون مبارک
آنگاه که تولد دختری بیگانه مایه ی ننگ عرب ها بود
آنگاه که زندگی برای دخترکان ساعتی به طول نمی انجامید...
نیاکان پاکمان،بلندترین شب سال را، شب تولد مینو (الهه زن)،و میترا (الهه خورشید) را بنام "یلدا" نام نهادند،گرامی داشتند و شادی کردند.
یلدا،یادگار نام وطن و عروس زمستان،در راه است.
ایران من....یلدایت پیشاپیش مُبــــآرک