پروردگارم ،مهربان من 
از دوزخ این بهشت، رهایی ام بخش! 
در اینجا هر درختی مرا قامت دشنامی است 
و هر زمزمه ای بانگ عزایی 
و هر چشم اندازی سکوت گنگ و بی حاصلی ... 
در هراس دم می زنم 
در بی قراری زندگی می کنم 
و بهشت تو برای من بیهودگی رنگینی است 
من در این بهشت ، 
همچون تو در انبوه آفریده های رنگارنگت تنهایم. 
"تو قلب بیگانه را می شناسی ، که خود در سرزمین وجود بیگانه بودی" 
"کسی را برایم بیافرین تا در او بیارامم" 
دردم ، درد "بی کسی" بود 
 « دکتر علی شریعتی»