Data_art
پسندها
3,509

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • هی بذار الان ته عقلم...صبر یکم سرمو تکون بدم شاید بیام سرعقل....:دی
    خوب بود نمایشگاه؟قیمتها چطور بود؟؟ای اجی ناقلا من که نگفم کدوم شهرم؟!اما یه روز به شما میگم شک نکن...فدای اجی
    کتابم خریدی؟من که وقت نکردم بیام.....
    استاد شما خودتون گلید...

    دستتون درد نکنه...

    خیلی زیباست.... :gol:
    هی میگذره خواهرم....فعلا هنو سرم به سنگ نخورده ......
    شما چه میکنی؟؟هووم
    سیلام براجی دیتا گلو گلاب (به قول داداش حمید):دی
    چلا زحمت کشیدی خواهری ؟!شما حضورت توی سایت برای من خوشحالی که توی پروفت گل میذارم عشقم.......ولی چه زحمت خوشجلی کشیدی ..خیلی زیبا بود ....تنکیو وری ماچ
    بالاخره طلسم شکسته شد ...بدو تبریک بگو بهنام کاربر فعال شده.......
    دوست..

    روی جلد یک کتاب نوشته ای دیدم که خیلی من رو جذب خودش کرد. من اون طرف رو ندیده بودم ولی به آدرسی که زیر نوشته داده بود نامه میدادم و اون هم برای من نامه میداد تا قرار شد همدیگه رو ببینیم. در محل قرار دختری بسیار زیبا از کنار من گذشت و پیرزنی با همان مشخصه نامه پیش من آمد. من که مجذوب شخصیت او شده بودم بدون توجه به او پیشش رفتم و شاخه گلی به او دادم او در جواب من گفت همان دختر زیبا که از کنارت رد شد گفت که اگر شاخه گل را به من دادی بگویم که در رستوران آنطرف خیابان منتظرت است

    خوشال میشیم تو تاپیک شرکت کنین
    سلام عزیز دلم
    ممنونم
    خستم امروز 2 رفتم بیرون 9 برگشتم
    له له هستم
    داغونم :دی

    نه والا
    شما رو نمیبینم دپسرده میشم :دی

    چه احوال؟
    سلام شب بخیر..
    ممنونم بد نیستم خداروشکرِ تعارفاتی
    مثل معمول ازمنه قدیم.
    خدارو شکر شما به روحیه هنری سالیان دورتون رسیدین و این مایه شکر گذاری و خرسندی میتونه باشه.
    امیدوارم همیشه موفق باشید.
    دوست..

    روی جلد یک کتاب نوشته ای دیدم که خیلی من رو جذب خودش کرد. من اون طرف رو ندیده بودم ولی به آدرسی که زیر نوشته داده بود نامه میدادم و اون هم برای من نامه میداد تا قرار شد همدیگه رو ببینیم. در محل قرار دختری بسیار زیبا از کنار من گذشت و پیرزنی با همان مشخصه نامه پیش من آمد. من که مجذوب شخصیت او شده بودم بدون توجه به او پیشش رفتم و شاخه گلی به او دادم او در جواب من گفت همان دختر زیبا که از کنارت رد شد گفت که اگر شاخه گل را به من دادی بگویم که در رستوران آنطرف خیابان منتظرت است

    خوشال میشیم تو تاپیک شرکت کنین
    سلام خانوم مدير هنرمند باشگاه
    ممنونم خيلي زيبا ودلنشين بودند مخصوصا اون تك درخت دست شما درد نكنه


    تک درختی تنهایم
    ریشه ام سخت
    خیره در ماه شب های خویش
    هر چه می کشم قد
    باز
    کلی راه دارم در پیش

    سختم
    به سختی یک مرد

    و به لطافت احساس

    می شکنم اما در خود
    می میرم اما در خود

    من زمین نمی افتم.
    سلام دوست عزيز............ممنون كه اومدين تو تاپيكم شركت كردين...........
    متاسفانه تشكرام تموم شده...........براتون جبران مي كنم
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/98152-بیان-احساس-از-اثر-هنری/page10?p=5002252#post5002252
    کوچک که بوديم چه دل هاي بزرگي داشتيم
    اکنون که بزرگيم چه دلتنگيم
    کاش همان کودکي بوديم که حرفهايش را
    از نگاهش مي توان خواند
    اما اکنون اگر فرياد هم بزنيم کسي نمي فهمد
    و دل خوش کرده ايم که سکوت کرده ايم
    سکوت پر بهتر از فرياد تو خاليست
    دنيا را ببين... بچه بوديم از آسمان باران مي آمد
    بزرگ شده ايم از چشمهايمان مي آيد!!
    بچه بوديم دل درد ها را به هزار ناله مي گفتيم همه مي فهميدند
    بزرگ شده ايم درد دل را به صد زبان به كسي مي گوييم ...هيچ كس نمي فهمه
    سلام استاد
    ممنون از احوالپرسيتون
    ان شاءالله شما هم روزگار بر وفق مرادتون باشه:gol:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا