naghmeirani
پسندها
52,636

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • به یاد داشته باش هر وقت دلتنگ شدی به آسمان نگاه کن
    کسی هست که عاشقانه تو را می نگرد و منتظر توست.
    اشک های تو را پاک می کند و دست هایت را صمیمانه می فشارد.
    تو را دوست دارد فقط به خاطر خودت
    و اگر باور داشته باشی می بینی حتی ستاره ها هم با تو حرف می زنند.
    باور کن که با او هرگز تنها نیستی
    فقط کافیست عاشقانه به آسمان نگاه کنی . . .
    سلام نغمه جان
    خوبی دوست گلم؟
    خیلی خیلی فراوان تبریک میگم، ایشالا بتونی به خوبی از پسش بر بیای ...

    نغمه جان یک سوال!
    تا یک مدت پیش میشد پستامون رو توی تالار ویرایش کنیم، الان نمیشه، درسته؟
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/363034-مسابقات-هنری?p=4967258#post4967258
    از این همه فاصله

    از انتهای نامعلوم این کوچه های بی چراغ و چلچله

    چرا .........می ترسم ...... ؟

    من از لحظه ای که چشم های تو

    بین آوار این همه نگاه معنا دار گم شوند

    من از دمی که بازدم تو پاسخش نباشد

    می ترسم

    اما اگر راستش را بخواهی

    نمی دانم که از عاقبت این همه ترانه های بی جواب

    می ترسم یا نه؟!

    فقط می دانم که.....عاشقم

    عاشق سکوت ستاره

    عاشق لطافت صبح

    عاشق صبر خدا

    من عاشق ترانه های بی قفس ِ پر از کبوترم

    من عاشق واژه های ساده و بی تکلفم

    واژه هائی که بشود با آب غسلشان داد

    من عاشق نگاهی از جنس آب

    و

    لبخندی از جنس صداقتم!

    من عاشق عطر یک احساس باران زده ی نمناکم

    من عاشق یک دنیا آسمان زلالم

    که ببارد .... که برای من بشود ،

    بهانه ای از جنس معجزه

    تا بگویم تو را به حرمت این ابرها که می گریند قسم....

    از این ساده تر و بی تکلف تر در کلام من نمی گنجی



    ای معنای عاشق بودنم
    چرا دنیا نمی فهمد

    که انجا پای دیوار دختری ارام و غمگین میدهد جان

    مردکی با صورتی ارام و مهتابی امان میخواهد از طوفان

    نسیمی سرد و بی پروا میزند سیلی به گوش کودکی تنها

    چرا دنیا نمی فهمد

    که در خانه ای در انتهای کوچه ای تاریک و تنگ

    عده ای هستند که می خواهند مرگ خود را از خدا

    یا کلاغی روی بام میکند راز و نیاز

    یا که انجا اسب تنها می دود شیهه کشان

    چرا دنیا نمی فهمد

    که انها با دلی غمگین و درد الود به او دل بسته اند
    كاش می شد ناودون بشم زیر بارون چشات

    جمع كنم اشكای نازو پاك و سرد غصه هات

    كاش می شد تو لحضه هات گل یاست می شدم

    تو شبای آرزوت قرص ماهت می شدم

    یادمه دلهوره ها و گریه ها و خنده هات

    یادمه نوازشت روی گهواره پات

    كاش می شد صدا كنی باز دوباره اسممو

    با لالایی خواب كنی این چشای خستمو

    كاش می شد ناز صدات دوباره آرومم كنه

    قصه های ناتمومت غصمو تموم كنه

    دوست دارم صدای پاتو رنگ شاد خنده هاتو

    حالا اروم تو بخوام من لالایی می خونم

    تا نفس داره صدام من کنار تو میمونم
    درود بر نغمه عزيز
    تبريك تبريك مدير خانوم
    خواهش ميكنم من كاري نكردم خودتان لايق اين عنوان بوديد
    سلام.خوبين؟مبارك باشه.
    اميدوارم در تمام مراحل زندگيتون هم موفق باشيد.
    ببخشيد ديگه ادبياتم خوب نيست كه با شعر تبريك بگم يا اديبانه بگم :redface:
    سلام.خوبين؟مبارك باشه.
    اميدوارم در تمام مراحل زندگيتون هم موفق باشيد.
    ببخشيد ديگه ادبياتم خوب نيست كه با شعر تبريك بگم يا اديبانه بگم :redface:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا