naghmeirani
پسندها
51,709

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سکوت نکن!

    عشق قصه می خواهد!

    شب از ستاره گذشته است!

    شب بی آیین است!

    شب است و باد ببین!

    تو حرف بزن،

    حرف هات تسکین است.....
    ای جوووووووووووووونم...فدات بشم عسلم...
    وااااااااای خدا دل ضعفه گرفتم این یکی رو ببین ...ناززززززززی..[IMG][IMG][IMG][IMG]
    بی نگاهِ عشق مجنون نيز ليلايي نداشت
    بي مقدس مريمي دنيا مسيحايي نداشت

    بي تو اي شوق غزل‌آلوده‌يِ شبهاي من
    لحظه‌اي حتي دلم با من هم‌آوايي نداشت

    آنقدر خوبي كه در چشمان تو گم مي‌شوم
    كاش چشمان تو هم اينقدر زيبايي نداشت!

    اين منم پنهانترين افسانه‌يِ شبهاي تو
    آنكه در مهتاب باران شوقِ پيدايي نداشت

    در گريز از خلوت شبهايِ بي‌پايان خود
    بي تو اما خوابِ چشمم هيچ لالايي نداشت

    خواستم تا حرف خود را با غزل معنا كنم
    زير بارانِ نگاهت شعر معنايي نداشت

    پشت درياها اگر هم بود شهري هاله بود
    قايقي مي‌ساختم آنجا كه دريايي نداشت

    پشت پا مي‌زد ولي هرگز نپرسيدم چرا
    در پس ناكاميم تقدير جاپايي نداشت

    شعرهايم مي‌نوشتم دستهايم خسته بود
    در شب باراني‌ات يك قطره خوانايي نداشت

    ماه شب هم خويش مي‌آراست با تصويرِ ابر
    صورت مهتابي‌ات هرگز خودآرايي نداشت

    حرفهاي رفتنت اينقدر پنهاني نبود
    يا اگر هم بود ، حرفي از نمي آيي نداشت

    عشق اگر ديروز روز از روز‌گارم محو بود
    در پسِ امروز‌ها ديروز، فردايي نداشت

    بي تواما صورت اين عشق زيبايي نداشت
    چشمهايت بس كه زيبا بود زيبايي نداشت
    ابرها مثل من در کوچه پس کوچه های شهر سرگردانند!

    باران میبارد و من غرق در زیر قطره های بارانم ،

    دستهایم را بر روی گونه ام گذاشته ام تا کسی نفهمد که گریانم!

    با دلهره از کوچه ها میگذرم ، نمیخواهم کسی بفهمد که در جستجوی یارم!

    چه آرام میبارد باران بر تن نا آرامم ،

    چه زیبا میریزد اشکهایم همراه با قطره های باران!

    چه سخت میسوزد تن خسته ام ، به خدا مثل یک پرنده با بالهای شکسته ام!

    کسی نمیداند که همراه با خود یک قلب شکسته دارم
    سرد است هوا
    پنجره را ببند خودم برات می بارم
    سلام به روی ماهت عزیزدلم...وای چه نازه این کوچولوی بانمک از اون خوردنیاس....مرسسسسسسی مهربونم...خسته نباشی گلم.
    ببخشید. امروز حسابی وقت باارزشت رو گرفتما.:redface:

    اما نغمه جان ، فکر میکنم که اینجایی که پیشنهاد دادی، در عرض 1 ساعت ، تاپیک به قعر تالار فرو میره .

    و اینکه احساس می کنم ، که " گفتگو ها و نقد ادبی" براش مناسب تر باشه؛

    چرا که این جستار ، به نوعی سعی در نقد و بررسی کیفیات نوشتار ِ نویسنده ها داره ؛

    البته به اینم معتقدم که: لطف آنچه تو اندیشی، حکم آنچه تو فرمایی .

    به زودی (سر فرصت )، تاپیکش رو تنظیم میکنم.

    و باز هم سپاس .

    لحظاتت زیبا و ناب...:gol:
    وقتي اومدي کسي تورو نديد اما من ديدمت


    کسي تو رو حس نکرد ولي من باهمه وجودم حست کردم


    هميشه دلم مي خواهد برات شعر بنويسم


    عاشق باشم و دلتنگ نمي ذاره نذاشته


    همين خورده ريزي که اسمش زندگي


    مسافر غريب من جاده زندگيت کجاست


    بگو که مقصد دلت تو خونه فرشته هاست


    چه قصه ها گفتي برام از روزگار نالوتي


    گفتي ديگه خسته شدم از عشقهاي دروغکي


    سفر يه جور شکايت به خنده هاي ديگران


    چقدر دلم تنگ میشه کنار من بمون


    حرفهاي من هنوز ناتمام تا نگاه مي کنم وقت رفتن است


    باز هم همون حکايت هميشگي


    پيش از اونکه با خبر بشم لحظه عظيمت تو ناگزير ميشه


    تو کوله بار خستگي که پر شده از خاطره


    يه قلبي هست که مي شکنه


    بهت ميگه يه حس کور که از اين بيچاره دل بکن


    ديو فريب سرنوشت مي خواهد تو رو جدا کنه


    يکي ميگه کاشکي نره منم ميگم خدا کنه خدا کنه خدا کنه
    ممنونم ؛ :gol:

    راستی فراموش کردم اینو بپرسم :

    به نظرت کدوم تالار براش مناسب تره ؟
    نوشتم نغمه جان ؛

    به نظرم بسیار مطلب پر باری هست.(هم برای ادبا ، و هم معماران ).

    و کماکان منتظریم :دییییی
    سپاس بانو.

    بررسی می کنم و اطلاع میدم .

    از حسن ِ توجهت ممنونم نغمه جان.:gol:
    درود نغمه بانو ؛

    حالت چطوره ؟

    اگر فرصت کردی، یه نیگاه به این بنداز :

    مرزِ مشترک ِ معماری و ادبیات

    سپاس :gol:
    این که لینک نبود:cry:
    راستی شعرای من کردیه کسی میتونه نظر بده؟
    سلام دوست عزیز
    وقت بخیر اینجا اگه بخایم شعر بگیم و کسی نظر بده چیکار کنیم
    از طرف کفشدوزک
    این احسانم از اشتباه رزا موند روم
    بخاطر همین هر وقت
    که میخوام سر به سرش بذارم میگم احسان دوستت داره و...:D
    بله اگر بتونی درست کنی خیلی خوب میشه
    چون قشنگ هستن و حس خوبی دارن
    عزیزم خوشحال شدم دیدمت:gol:
    خوبه باز خودت میبینشون
    من دوستشون داشتم ودارم
    خیلی خوبه منم ریاضی بوده دیپلمم و لیسانسم فیزیک قبول شدم ولی نرفتم
    انشالله موفق باشی
    این اسم من بااین رزا فسقلی داستانی داره
    ولی نه اسمم این نیست :D
    سلام نغمه گلم
    خوبی عزیزم
    دیگه از پرنده هات خبری نیست
    گلم ببخشید شما چه رشته ای خوندی؟
    برای تو می نویسم که بودنت بهار و نبودنت خزانی سرد است

    تویی که تصور حضورت سینه بی رنگ کاغذم را نقش سرخ عشق می زند

    در کویر قلبم از تو برای تو می نویسم

    ای کاش در طلوع چشمان تو زندگی می کردم

    تا هر صبح برایت شعری می سرودم
    آن گاه زمان را در گوشه ای جا می گذاشتم و به شوق تو اشک می شدم

    و بر صورتت می لغزیدم
    ای کاش باد بودم و همه عصر را در عبور می گذراندم

    تا شاید جاده ای دور هنوز بوی خوب پیراهنت

    را وقتی از آن می گذشتی در خود داشته باشد که مرهمی شود برای دلتنگی هایم
    همینکه قرار بود بعد عید نتیجه اینکه داستانو مینویسه یا نه بهم بگه
    ملیسا هم که قرار بود بعد عید جواب بده اما پیام دادم بهش جوابی نداد
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا