naghmeirani
پسندها
51,732

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • اهوم گرفتم خوب شد من تائيد نكردم چون چند روز پيش گفته بود گفتم با شما هماهنگ كنه
    پس اون گيلك هست
    سلام نغمه اين تايپك نظر سنجي خيال جريانش چيه بايد تائيد بشه
    درضمن تو رشتي هستي مگه گفتي بهش خاخور :D
    سلام نغمه ژون ژوني
    مخسي عزيزم خوبم
    تو چطور مطوري ؟ دلم برايت تنگوليده گرديده بود
    یادم آید : تو به من گفتی :
    از این عشق حذر کن!
    لحظه ای چند بر این آب نظر کن
    آب ، آئینه عشق گذران است
    تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است
    باش فردا ،‌ که دلت با دگران است!
    تا فراموش کنی، چندی از این شهر سفر کن!
    با تو گفتم :‌
    “حذر از عشق؟
    ندانم!
    سفر از پیش تو؟‌
    هرگز نتوانم!
    روز اول که دل من به تمنای تو پر زد
    چون کبوتر لب بام تو نشستم،
    تو به من سنگ زدی من نه رمیدم، نه گسستم”
    باز گفتم که: ” تو صیادی و من آهوی دشتم
    تا به دام تو درافتم، همه جا گشتم و گشتم
    حذر از عشق ندانم
    سفر از پیش تو هرگز نتوانم، نتوانم…!
    اشکی ازشاخه فرو ریخت
    مرغ شب ناله ی تلخی زد و بگریخت!
    اشک در چشم تو لرزید
    ماه بر عشق تو خندید،
    یادم آید که از تو جوابی نشنیدم
    پای در دامن اندوه کشیدم
    نگسستم ، نرمیدم
    رفت در ظلمت غم، آن شب و شب های دگر هم
    نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم
    نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم!
    بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم!
    بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتمهمه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
    شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،
    شدم آن عاشق دیوانه که بودم
    در نهانخانه ی جانم گل یاد تو درخشید
    باغ صد خاطره خندید
    عطر صد خاطره پیچید
    یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
    پرگشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
    ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
    تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
    من همه محو تماشای نگاهت
    آسمان صاف و شب آرام
    بخت خندان و زمان رام
    خوشه ماه فرو ریخته در آب
    شاخه ها دست برآورده به مهتاب
    شب و صحرا و گل و سنگ
    همه دل داده به آواز شباهنگ
    سلام نغمه جان
    خيلي لطف كردي ايشالا بتونم جبران كنم خودت گل بودي
    چو بشنوي سخن اهل دل مگو که خطاست...سخن شناس نه اي جان من خطا اين جاست
    سرم به دنيي و عقبي فرو نمي آيد...تبارک الله از اين فتنه ها که در سر ماست
    در اندرون من خسته دل ندانم کيست...که من خموشم و او در فغان و در غوغاست
    دلم ز پرده برون شد کجايي اي مطرب...بنال هان که از اين پرده کار ما به نواست
    مرا به کار جهان هرگز التفات نبود...رخ تو در نظر من چنين خوشش آراست
    نخفته ام ز خيالي که مي پزد دل من...خمار صدشبه دارم شرابخانه کجاست
    چنين که صومعه آلوده شد ز خون دلم...گرم به باده بشوييد حق به دست شماست
    از آن به دير مغانم عزيز مي دارند...که آتشي که نميرد هميشه در دل ماست
    چه ساز بود که در پرده مي زد آن مطرب...که رفت عمر و هنوزم دماغ پر ز هواست
    نداي عشق تو ديشب در اندرون دادند...فضاي سينه حافظ هنوز پر ز صداست
    سلام نغمه بانو جان ِ عزیز...

    ممنونم ؛ :gol:

    لطف داری.

    خیلی خوشحالم کردی.

    سپاس
    پرنده نمیبینم که ؟ خواخووووووووور یه اصطلاح من زمانی که تو شمال دانشجو بودم از دختر شمالیا یاد گرفتم
    وقتی با آدم زیادی صمیمی میشن میگن خواخوور جان یعنی همون خواهر

    گرفتی خواخووووووووور جان ؟
    من می خواستم تاپیک متن ها و نظر سنجی تو یه تاپیک باشه یعنی اینکه صفحه اول مسابقه متن ادبی بچه ها رو بذارم و بچه ها بعد از خوندن متن ها تو همون تاپیک 3 شماره رو انتخاب کنن دیگه دنبال تاپیک بعدی نگردن همه یه جا باشه این جوری خوب نیست خواخووووووووووور جان ؟؟
    هااااااااااااا؟
    این چی چیه ؟ مو نبودم دستم بود تقصیر آستینم بووووووووود خوووووو
    منظورم این بود که نظر سنجی رو هر وقت خواستی تایید کن ولی ویرایش رو انجام بده اوووووووووم ماااااچچچچچچ
    سلام عزیزدلم...ممنونم خانومی شاد و سلامت باشی گلم.
    ممنونم چه چای به موقعی ....مرسسسسسسسی.

    [IMG][IMG]
    هر وقت دوست داشتی تایظر سنجی هست و د کن ژژژژژژژژیگر فقط ویرایش کن از 15 تا 20 اردیبهشت مهلت نظر سنجی هست و اینکه کسانی که در مسابقه ثبت نام کردند حق رای دادن دارند .کسی هم حق نداه به خودش رای بده وگرنه رای محسوب نمیشه
    جلسه محاكمه عشق بود
    و قاضی ، عقل
    و عشق محكوم به تبعید به دورترین نقطه مغز شده بود ، یعنی فراموشی !

    قلب تقاضای عفو عشق را داشت
    ولی همه اعضا با او مخالف بودند
    قلب شروع كرد به طرفداری از عشق :

    ای چشم ! مگر تو نبودی كه هر روز آرزوی دیدنش را داشتی؟
    و تو ای گوش ! مگر تو نبودی كه هر دم در آرزوی شنیدن صدایش بودی؟
    و شما ای پاها ! مگر شماها نبودید که همیشه آماده رفتن به سویش بودید؟

    پس حالا چرا این چنین با او مخالف شده اید؟!

    همه اعضا روی برگرداندند و به نشانه اعتراض جلسه را ترك كردند...

    تنها عقل و قلب در جلسه مادند
    عقل گفت: ای قلب ! دیدی همه از عشق بیزارند؟

    ولی من در حیرتم كه چرا با وجود اینکه عشق بیشتر از همه تو را آزرده کرده است تو هنوز از او حمایت می کنی؟!

    قلب نالید و گفت كه من بدون وجود عشق دیگر نخواهم بود و تنها تكهگوشتیهستم بی خاصیت که هر ثانیه كار ثانیه قبلی را تكرار میكند و فقط باعشقمیتوانم یك قلب واقعی باشم. پس من همیشه از او حمایت خواهم كرد حتیاگرنابود شوم.

    ممنونم نغمه جان تو این مدت تو تالار ادبیات تحملمان کردید....................
    مي خواهم اين بار از تو بگويم ....... از تو بهترينم



    دوست دارم من باشم و کاغذ و خودکار ي که فقط نام تورا بنويسد

    با تو حرفها دارم به اندازه ي هزار سال...سالها يي که ديگر متعلق به توست

    دلم را به ياد تو با دريا و آرزوهاي زيبايي آميخته ام

    آرزوها يي که اول و آخر آن تو هستي

    مي دانم که يک روز دنيا تمام ميشود

    ولي عشق تو همچنان پابر جاست

    با تو خواهم ماند وتنها تو با من بمان

    كه وقتي تو هستي گويي تمام خوبيهاي دنيا را به يكباره در كنار خود دارم
    سلام گلم نظر سنجی مسابقه رو تایید کن و مهلت نظر سنجی رو ویرایش کن بزن از 15 اردیبهشت تا 20 اردیبهشت بوووووووd
    بسم رب المهدی

    وقتی اینها گناه می کنند ...

    از ماموریت که بر می گشت، خوشحال بود.

    پرسید: «راستی فرمانده! گمراه کردن اینها چه فایده ای دارد؟»

    ابلیس جواب داد: «امام اینها که بیاید، روزگار ما سیاه خواهد شد؛ اینها که گناه می کنند...

    امامشان دیرتر می آید...»

    امام زمان (ع):
    اگر شیعیان ما که خداوند آنها را به طاعت و بندگی خویش موفق بدارد، در وفای به عهد و پیمان الهی اتحاد و اتفاق می داشتند و عهد و پیمان را محترم می شمردند، سعادت دیدار ما به تاخیر نمی افتاد و زودتر به سعادت دیدار ما نائل می شدند.
    (بحار الانوار، ج53، ص177، ح8)
    ببخشید اون روز چشمام خیلی درد میکرد. کلی خندیدم به نوشته خودم.پس می تونم سوالات ریاضیم را ازشما بپرسم؟ من خیلی مشکل دارم
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا