دل مي رود ز دستم صاحب دلان خدا را...دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
کشتي شکستگانيم اي باد شرطه برخيز...باشد که بازبينيم ديدار آشنا را
ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون...نيکي به جاي ياران فرصت شمار يارا
در حلقه گل و مل خوش خواند دوش بلبل...هات الصبوح هبوا يا ايها السکارا
اي صاحب کرامت شکرانه سلامت...روزي تفقدي کن درويش بي نوا را
آسايش دو گيتي تفسير اين دو حرف است...با دوستان مروت با دشمنان مدارا