خیییییییییلی جالبه ....ایول اصفهانیه :دی
)

..حوصلم سر رفته..خوابمم نمیاد..اصلا داغونم

..نه خب..پاک نکردم..چرا به روم آوردی
رسما دیگه شاعر شدی تو .....میفهمم شادی ..این روزا دیگه با ایران رادیاتور کی میره تو غار .....هوم ....اووم ..نه انگار اینی که گفتم ربطی به ماجرا نداشت ..
.. ..فک کنم اخرش در پس کوچه پس کوچه های احساس از غصه دق کنی شادی ..... 