روباه و زاغ شيرازي : زاغو چنگه درخت نارنجو نِشِسه بود روبو اومه گفت : ايولوو ، سي ... چه دمبي ، چه رنگي ، چه چنگي، آمو ناموسا يه ي دهني برمون نمخوني ؟
زاغو پنيروره زد زير چلش گفت : چنگ چنگ ساز مي آد و از بالوي شيراز مي آد ... ميرررره بوو ! برو ! مسکه ما خودمون پنير دزيما !