گلابتون
پسندها
14,699

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • اصن پیامای شوما ابهتی میده به پروف اینجانب !
    همچین تریپ ادبی و اینا شده ... خیلی باوکلاسه [IMG]
    ریفیخ ژووونی ! همین که اومدیم یادمون بیاد بارون چی بود اصن ، ته کشید !
    سلام دختر خوشگلم
    خوبی گلم؟
    دیگه خودم بزرگت کردم، از بشِگی اسب میدیدی ذوق میکردی...
    ایشالا دعا کن پولدار شم، یکدونه خوشگلش رو واست بخرم عزیزم
    خدا نکنه...
    راستی یک چیزی یادم اومد بگم:
    گر بدی گفت حسودی و رفیقی رنجید
    گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم
    کاش وقتی زندگی فرصت دهد

    گاهی از پروانه ها یادی کنیم

    کاش بخشی از زمان خویش را

    وقف قسمت کردن شادی کنیم

    کاش گاهی در مسیر زندگی

    باری از دوش نگاهی کم کنیم

    فاصله های میان خویش را

    با خطوط دوستی مبهم کنیم

    کاش وقتی آرزویی میکنیم

    از دل شفاف مان هم رد شود

    مرغ آمین هم از آنجا بگذرد

    حرف های قلبمان را بشنود
    سلام خانم مدیر

    به قول حضرت حافظ

    سلامی چو بوی خوش آشنایی...بدان مردم دیده روشنایی
    درودی چو نور دل پارسیان ...بدان شمع خلوتگه پارسایی


    اولین روز بارانی را به یاد داری ؟
    غافلگیر شدیم چتر نداشتیم خندیدیم دویدیم و به شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیم .
    دومین روز بارانی چطور ؟ پیش بینی اش را کرده بودی چتر آورده بودی و من غافلگیر شدم سعی میکردی من خیس نشوم و شانه چپ تو کاملا خیس بود .
    و سومین روز چطور ؟ گفتی سرت درد میکند و حوصله نداری سرما بخوری چتر را کامل بالای سر خودت گرفتی و شانه راست من کاملا خیس شد .

    و چند روز پیش را چطور ؟ به خاطر داری ؟ که با یک چتر اضافه آمدی و مجبور بودیم برای اینکه پین های چتر توی چش و چالمان نرود دو قدم از هم دورتر راه برویم ...

    فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم تنها برو
    خدایا
    جای سوره ای ب نام عشق در قرآنت خیلی خالی ست
    ک این گونه آغاز گردد:
    .
    .
    .
    قسم ب روزی ک قلبت را می شکنند
    و جز خدایت مرهمی نخواهی یافت...
    بدون اراده متولد می شویم،با حیرت زندگی میکنیم و سپس با حسرت میمیریم،اما آنچه که هرگز فروغش رنگ فنا نمی پذیرد دوستی های پاک و بی آلایش است.تقدیم به بهترین.
    گویند هر که بمیرد فراموش میشود
    ما زنده ایم ولی سخت فراموش شده ایم
    میخواستم بذارمش تو تاپیک حشرات که خودت دس به کار شدی!



    هنوز هم وقتی باران می آید

    تنم را به قطرات باران می سپارم

    می گویند باران رساناست

    شاید دستهای من را هم به دستهای تو برساند
    ...چشمانت زندانبان من است ...اما من زندان ات را دوست دارم ...رو زندانبان من ...من به میله های این زندان آغشته ام
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا