archi_arch

همینجام انگار
مریم میگم این پروفایل من یه پیام تایید نشده داره که هر چی میگردم نمیتونم پیدا کنم
هلپ می پلیز

حرفایی که توی پیج من یا افسون هست رو بخون آرچی... راستش من به به های تالار حق میدم ناراحت باشن... طبق حرفای خودشون 6 ماهه به حرفشون اهمیتی داده نشده... مگه میخوان چیکار کنن؟؟؟ مگه دوره های قبل چجور مدیر انتخاب شد؟ همیشه و همییشه تالار صنایع با رای گیری مدیر انتخاب کرده... حالا هم 3-4 گزینه رو به بچه ها اعلام کنن و به نظرسنجی بذارن...فکر کنم حق دارن خودشون دخیل باشن... از نظر اخلاقی همین الان هم خیلیا توی رده مدیریتی اکی نیستن مریمی... خودتم میدونی و این سهل انگاری مدیران ارشد تالار صنایع رو افتضاح کرده واقعاً میبینمش افسوس میخورم که براش زحمت کشیدم و اینجور شد. مطمئناً اگر مدیران رده بالا یه مقدار ناچیزی از کلاس کاریشون کم کنن، میتونن برای تالاری که بی دردسرترین تالار توی سایتشون بوده، یه مدیر خوب گیر بیارن. اینارو بهت میگم که بهشون بگی... ممنون میشم مریمی

قربانت بد نیستیم

امضات قشنگه

عجب به جمالت!
گهگاهی یادی از خاطرات خوبه!
البته اگه نیای ببینی پشت سرت چها نمیگن و بعد شاخ دراری!
تالار صنایع که از دست رفته کاملاً
آرچی جان ما که دستمون از اون دنیا کوتاهه! اما خواهشاً بگو بهش رسیدگی کنن. من هروقت میام تالار بچه ها فقط دارن از بی مدیر بودن شکایت می کنن... مگه انتخاب میدر اینقدر براشون سخته؟؟

...
چه خبرا؟ نرفتي دنبال نقاشي؟

سلام مریمی
مرسی.

buzzZzz

میگما این افشین چقدر طفلک بچه آرومیه ..اصلا حرف نمیزنه ....غم باد نکنه همه حرفارو تو دلش نگه میداره ...

مریم جوووووووووووووووووونیم چطووووووووووووووووووووووره ؟؟؟
قربونه تو دختر ناز ....مرسی

سمام مدیررررررررر

خب چیکار کنم تهران نبودم تا حالا دیگه والا از اتوبوسای رشتم پیاده میشی واسه تمام شهرکا اتوبوس و تاکسی هست مهم اینه که بلد باشی:دی:دی:دی آره سخته ولی خب مجبورم دیگه کاریش نمیشه کرد الان تازه 5 واحد نگرفتم یعنی روز چهارشنبه پر شدن و من طبق برنامه حاضر باید شنبه یکشنبه دوشنبه پنجشنبه تهران باشم این واقعا وحشتناکه باید برم پیش مدیر گروه بگم چهارشنبه رو برام باز کنه تا بتونم بگیرم نمی دونم والا فعلا برنامه ها جور نیست ولی تحت هر شرایطی شده من باید رفت و آمد کنم نمیشه تهران بمونم جدای از مشکلاتی که دارم بابا تهران موندن واسم سخته نه ماشین دارم نه کامپیوتر و ... کلا مشکلات جانبی هم در کنار مشکلات اصلی بسیاره

به خدا ورزشگاه آزادی خیلی جای با صفایه ما شمالیا می خوایم بریم مسافرت میریم ورزشگاه آزادی :دی:دی:دی واسه همینه که از تهران فقط همونجارو بلدم...

آره قرار ملاقاتا رو بذارید شنبه چون من شنبه ها از ساعت 12 ظهر بیکارم تا فرداش مجبورم هستم تهران بمونم چون یکشنبه کلاس دارم

چیزی نیست.

هوم؟؟؟

به به
با وجود شما مبارک شد
مرسی

آره دیگه راهی شدم گفتم که فردا شب هر طور شده باید راه بیوفتم که صبح یکشنبه تهران باشم ... الان تمام نقشه ها رو زیر و رو کردم چقد راهه از میدون آزادی تا شهرک غرب فکر کنم تا راه رو یاد بگیرم ارشد تموم شده ...

والا الان تو خونه هم فقط تلویزیون ملی موجوده مگه کسی جرات داره غیر ملی هم بگیره این روزا!!! دلت میاد شبکه های یک و دو و سه و چهار و پنج و شش و ... پانزده اوووووووووووووووووووووووووو این همه شبکه وقت می کنی غیر ملی هم نگاه کنی؟!!
البته تلویزیون غیر ملی نداریم فقط ملیت ها فرق می کنه:دی:دی:دی

ولی عجب توفیق اجباری خوبی نصیبت شدا ایشالا دفعه ی بعد مسافرت میرین ورزشگاه آزادی اون دیگه توفیق زیارتی بس بزرگه...

شاخه ها خشک و برگ ها زردند
مرغکان آشیان تهی کردند
باد پاییز ره به باغ گشود
شاخه ها باد را هماوردند
آفتابی ز لای ساقه و برگ
می فتد بر زمین که همدردند
لانه ها لای شاخه ها تنها
لا نه ها خسته اند و دلسرد ند
کلک هایم چو شاخه های تهی
باد ها را به غارت آوردند
بچه ها با لباس بارانی
در پی برگ های ولگرد ند
بچه ها زیر شاخه های درخت
تن پاییز را لگد کردند
آسمان روی دوش شان ابری
برگ ها زیر پای شان زردند
دستها شان پیامبران امید
که بهاران به لانه بر گردند


آمدن فصل خزان پاییز مبارک :gol:

خوب بانو ، خوب ... راستی ، من نبودم تو برگشتی ؟ یادمه اون آخرا از مدیریت گفتگوی آزاد قهر کرده بودی ، لوس شده بودی دامون و چیکارش کردی ؟ چرا من هیچکیو نمیشناسم ؟ )

سایت و اشتباه زدم ... چطوری رفیق قدیمی ؟

دیروز چکم برگشت خورد.
اوضاعم به هم ریخته
نمیدونم
یه چی تو ذهنم رسید نوشتم

آره بابا میام بعد از کلی نشست و برخواست و مشورت با اساتید بزرگ دنیا ...:دی:دی:دی تصمیم گرفتم برم دانشگاه و یه سال الکی نمونم و باز هم با کلی مشورت با اساتیدبزرگ کره ی خاکی تصمیم بر این شد که تهران هم بهتر و هم به صرفه تره اومدم ثبت نام کردم تو فیس بوک گفته بودم که البته یه تعدادی واحد موند.سه روز در هفته کلاس دارم شنبه و یکشنبه و چهارشنبه این ترم بدلیل سر به فلک کشیدن خرج و یه سری کارهایی که رشت دارم بعید می دونم تهران ساکن بشم و رفت و امد می کنم هفته ای دو بار مجبورم بیام و برگردم و شنبه شب رو هم تو خوابگاه آزاد می مونم ...
یکشنبه تهرانم احتمالا یا همون شب بر میگردم یا تا دوشنبه هستم ...
تبریک بابت چی:دی:دی:دی(مثلا نمی دونم من؟!!) وااااااااااااای تو هم می دونی آفرین کم کم داری وارد میشیا کم کم بهت یاد میدم این بازی های مهم رو بری استادیوم:دی:دی:دی حال کردی دو تا زدیم یه کار خارق العاده بود.
راستی من کوش نبودم رشت بودم ولی خب نمیشد بیام

حالا اشکال نداره رئیس تا 15000 صبر میکنم ! اونطوری مزه اش هم بیشتره! :دی

رئیس 14000 مین تشکرت رو برای من بزن :دی

خداییش خدا به شماها که مدیرین صبر ایوب بده ایشالله. میتونم قشنگ بفهمم دارین چی میکشین از دستش

برو وبلاگمو ببین کمبود عاطفه مهر محبت

اگه اینجوری بهم میگفتن مطمئن باش همون اول بدون کوچیکترین ناراحتی برش میداشتم اما میدونی ...بفرما بشین بتمرگ با هم فرق داره و منم از زور و گردن کلفتی بیزارم اما بیخیال هنوزم دوستای با مرامی مثل شماها دارم دمتونم گرم

ازت خوشم نمیاد