گلابتون
پسندها
14,699

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • خوشحالم که بالاخره دست از ادعای مادر بودن برداشتی :D
    چرا ممنون ولی امروز یه عالمه زدم به قولی اپش کردم یه تاپیک دیگه هم دارم لینک اونو هم میدم شاید خوشت بیاد
    سلام ابجی بیا اینجا ببین چه کار کردم
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/241419-%D8%A8%D8%A7%D9%86%DA%A9-%D8%A7%D8%B3%D9%85%D8%A7%DB%8C%D9%84?highlight=
    داشت یادم میرفت... گفتی عصبانی هستی!!! هی میگم آروم باشم، هی میگم آروم باشم! داشت یادت میرفت؟!!! هیچی. نمی خواد هیچ کاری بکنی که آروم نمیشم!
    خوبه خودتونم میگین که به جات علامت تعجبا رو گذاشتم...( بازم سر کار رفتم...!!) آ... خوب شد؟ استاد هم بهم گیر داد که نمی خواد واسطه بشی و کلی عرق خجالت ریختیم...
    استاد که شما رو قبول نکنه منو تیکه پاره می کنه و اصلا کار خودشم ترک می کنه. آره...
    راستی ببخشید فک کنم سری عکسای اولی که براتون گذاشتم بچه گونن ببخشید دلم نیامد خذف کنم
    سلام گلابتون جونم خوبی سلامتین خانواده وهمسر و فرزندان خوبن
    : ))))))))
    اره اینم هست.....اما بزرگه هم خیلییییی مهربونه...کوچیکه هم هواشو داره...
    خوبم مامانم ...
    همیشه شاداب و پر نشاط میبینمت ...
    عزیزی ...
    خوش به حال بچه هات.
    عزیززززززززززززززززززم
    اونجل که یه مدته پاتوقمه:دی...ادیت نمیتونم بکنم...فقط میتونم حذف کنم(بابا کاربری گفتن مدیری گفتن)
    عزیزمنننننننننننن...جیگرنننننن..چقد با هم مهربونن
    خیییییییییییییلییییییی نازززززززززززززن....منم همینطور دارم قربون صدقشون میرممممممممممم

    دیگه شه کنیم...یه عکس دارم( کلا از بچگیم سر جمع 5-6 تا عکس دارم:( که 4 تاشون با لباس عروسه:دی ) لباس عروس پوشیدم... خیلیییی شبیه اینه...لپشو و حالت چهرش و ...:دی

    تو فقط برو تو بحر این عکس زیرییییییییییییییییییییییییییییییییییییییه
    خواهش میکنم خانوم گل...این حرفا چیه...

    یه راهنمایی میکنم...پسره که امیر علیه...اونا هم دیگه مشخص شدن:دیییییییی

    راستی اون نقاشیه که بارونی زرد پوشیده هم کوشولویی های خودمه(البته با کمی(کلی) تفاوت:دی)
    چاکرتو موخوامممم شددددید
    آخه این همه موجودات هنری تو این باشگان ...
    خنده ام میگیره ، گریه ام هم میگیره ، خجالتم میکشم ، خلاصه بد جوری آب روغن خاطی موکونم میگین استاد [IMG]
    به این مداد آبی گفتم به شومام میگم
    رو چشم
    من خودم همش چن جلسه اس دارم میرم کلاس
    از بیخ و بن هم پرتم از روزگار
    هرچی اونجا بم گفتن ، عینهو طوطی میام واستون می شرحم
    سیلااااااااااااااااممم عسّل خانومم
    سلامو گفتی پرکشیدم واست [IMG]
    اما اون جمله دومی باعث شد تو خودم جم شم .. کلی منقبض شدم
    بیخیال نفس بانو جون ، شوما دیگه چرا
    خوشحال باشین رفتم پیش استاد و پارتیتون شدم. دیگه علامت تعجبم نمیذارم( دستم داره می ترکه که حداقل یکی بذاره )
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا