محسن2115
پسندها
557

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • آره بهترم....
    4 تا مونده تموم شه....
    امروز تو کوچه مدرسمون صدای سگ شنیدم پریدم تو مدرسه....
    سلام محسن جان عزیزم
    عذرمیخوام متوجه منظورت نشدم عزیزم
    من باید برم سر درس و مشخام.
    فردا ساعت 1 امتحان دارمااااااااااااااااااااا
    جات خالی نصفشم هنوز تموم نکردم.
    چاکریییییییییییییییییییییییم
    زت زیاد.سایتون کم نشه.
    بای
    جان بله.؟بچه؟نه قربونت من بچه ندارم.ولی اگه همچین خبری رو بشنون پس میوفتن.من رو تو خونه نهایت 3 تا 4 ساعت اونم موقعی که خوابم تحملم کنن.
    دیگه دیگه.........گفتم که اگه یهوویی حکم عضلت اومد دم در خونتون و دخمل گلت پرید بغلت(وقتی از سر کار اومدی خونه)گفت بابایی بابایی یه خبر خوب دارم واست؟
    بعد بهت میگه :آخ جونمی جون بابایی جونم همیشه پیش خودمونه تو خونه..............اونوقت بهت میگم مشکوکیت یعنی چه؟
    ببینم بد طوری مشکوک الحالیااااااااااااااااااااا
    فایده نداره باید خودم بیام و درست کنم
    سهلااااااام علیکم آقا محسن گل، جطو مطوری بی معرفت؟؟رو نیست که
    چه خبرا؟چه می کنی؟خوب و خوشی؟
    یاد اون روزا بخیر[IMG]
    من دارم میرم .
    وقت جلسه امروزم تا چند دقیقه دیگست.
    میبینمتون تو جلسه.:cool:
    بدرود ،مدیر جوان:gol:
    نه داداش .....در خونتون که صحیح نیست .چون بالاخره خانم بچه هاتون ،میبینن ؛خاطره ی بدی تو ذهنشون به جا میمونه.
    بعدشم ما رو ضعیفه جماعت دس بلند نییکنیم داش من.
    بهترین دوست دوستیه که بتونی باهاش روی یک سکوساکت بشینی ؛و وقتی ازش دور میشي،حس کنی بهترین گفت و گوی عمرت رو داشتی.:mad:
    علیکم السلاااااااااااااااااااام شازده.
    چاکریم .....حالا جلو بقیه دوستان لو ندین لطفا...خوبیت نداره:دی:biggrin:
    بعدشم هان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:biggrin:
    این که گفتی یعنی چه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:surprised:
    ببینم اصلا من چرا این پیام و واس شوما فرستادم ؟:eek:
    کی فرستادم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:D
    :(:(:(
    لبخند بزن.
    نه به خاطر خودت.
    به خاطر کسیکه با لبخند تو زندگی میکند.:D
    زندگی کن ؛
    نه به خاطر خودت ؛
    به خاطر کسیکه به خاطر زندگی تو زندگی میکند.:cool:
    دلیل بودن یعنی همین.:razz:
    غروب است و لب دریا، بیا بنگر جنونش را
    ز بی مهری کسی گویا به جوش آورده خونش را!

    کجا می اینچنین موجی به جان و دل دراندازد
    مگر پر کرده از آتش کسی جام درونش را

    یکی بوسه زده بر گونه‌اش خورشید و در گوشش
    چه‌ها خوانده نمی‌دانم، که برد از کف سکونش را

    به رقص آیم چنان موج و چو مستان کفزنان آیم
    که در یا می‌زند اکنون خوش آوا ارغنونش را

    چه می‌شد باز می‌دیدم شراب چشمهایش را
    نقاب شب نمی‌پوشاند روی لاله‌گونش را

    چه غم دارم که می‌دانم رسد صبح امید و من
    ببینم بر تن دریا لباس نیلگونش را

    چو دیدم دختر دریا ز خورشیدش به سر تاجی
    نمی‌خواهم ز دنیا تاج و تخت واژگونش را...
    علیک سلام
    باید اول بری از منشیم وقت بگیری
    اگر هم که بدون منشی و وقت گیری می خوای باید یکم بسلفی داداش
    حالا بگو بینم کدومشو می خوای؟
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا