چه فكر ميكني؟
كه بادبان شكسته زورق به گل نشسته ايست زندگي؟
در اين خراب ريخته
...
كه رنگ عافيت از او گريخته
به بن بست رسيده راه بسته ايست زندگي؟
هوا بد است
تو با كدام باد ميروي؟
چه ابر تيره اي گرفته سينه تو را
كه با هزار سال بارش شبانه روز هم
دل تو وا نميشود
به سان رود
كه در نشيب دره سر به سنگ مي زند رونده باش
اميد هيچ معجزي زمرده نيست
زنده باش