وقتی امدم می سرایم از برای تو غزلی سپید
نه میگویم از برای تو قصه ای پر از عشق های جاودانی
نه ترانه مخوانم از باران وپنجر و دشت ...
نه می کشم حضورت را در بوم احساس ...
نه می تراشم تمثیل روحت را تا از روزنه عشق بنتگرم به شکوه تو ...
نه بگذار می خواهم وقتی می ایم فقط به تو بنگرم ...فقط تورا ببینم چون تو همه اینهایی.