بذار دستاتو تو دستام حالا
تو را میبینمت هر روز ازین بالا
تو آسون میشوی با من
لبالب میشوی تا من
تو را با عشق میکشم در آغوشم
چرا انقدر نا امید
چرا انقدر با تردید
به تو نزدیک نزدیکم
به تو نزدیکتر از خورشید
بذار دستاتو تو دستام حالا
تو را میبینمت هر روز ازین بالا
به باور میرسم باتو
نمیدانم منم یا تو
گذر کردم ازین تردید
پرم از باور و امید
گذشتم از من و از من
نه دلتنگم نه تاریکم
به تو نزدیک نزدیکم
تو را میبینمت هر روز ازین بالا
تو آسون میشوی با من
لبالب میشوی تا من
تو را با عشق میکشم در آغوشم
چرا انقدر نا امید
چرا انقدر با تردید
به تو نزدیک نزدیکم
به تو نزدیکتر از خورشید
بذار دستاتو تو دستام حالا
تو را میبینمت هر روز ازین بالا
به باور میرسم باتو
نمیدانم منم یا تو
گذر کردم ازین تردید
پرم از باور و امید
گذشتم از من و از من
نه دلتنگم نه تاریکم
به تو نزدیک نزدیکم