زهرا که زیاد خوشش نیومده بود ...میگفت همه کتابا(البته بخش کشاورزی...باغبانی) قدیمی بودن....
انشالله...
نه.. میانترمامه... اگه میخواستم برم با زهرا میرفتم که با هدف فرهنگی برم خوش گذرونی
همیشه به یادتون هستیم... یه مدتیه کمتر میام.. میانترمامه... میام پیامامو چک میکنم و یه چند تا تاپیک خاص رو چک میکنم و میرم.. این جوریاست که نتونستم عرض ادب کنم
تشکر.... خوبم
سلامتی
شما نرفتین واسه نمایشگاه کتاب؟
سلام دوسته عزیز
با توجه به اخراجه بعضی دوستان(نگین...سبز-دنیلو و...) گفتم بیاین یه کاری کنیم
همون اوایل که ادمین قوانینه جدیدو گذاشت من به مدته اخراجها اعتراض کردم اما خب یه دست صدا نداره
به نظره من 1ماه زیاده و یه هفته یا همون دو هفته کافیه
برای همین گفتم بیاین یه اعتراضی بکنیم تا شاید ترتیبه اثر داده بشه
نظرتونو برام پست کنید.
آخ نمی دونی
من به همه این جماعت سر میزنم ولی اونا سر نمی زنن
دیگه تصمیم گرفتم به هیشکی به جز بابایی سر نزنم
آخه اونه که همیشه میاد سراغم
چون نمی دونم کی میاد و میره خودش بهم میسره
انسان هنوز نیاموخته که زیبایی های تنهایی را دریابد.همیشه اواره ی چستن نوعی پیوند است,میخواهد با کسی باشد -با یک دوست با یک پدر یا فرزند با هر کسی...اما نیاز اساسی ان است که به گونه ای فراموش کنی که تنهایی.)