خیلی خوب بود مامان جون. تازه خیلی ها هم اومدن و حسودی کردن! ولی من بهشون یه ذره دادم که گناه نداشته باشن.
میگم دست توت فرنگی هم داری؟؟؟ این بار شربتش رو هم عوض کنیم!! به جاش ........... می خوام!!
اخه هردفعه هی می خواستم بخونم، بعد یکی دو صفحه بیشتر نمیشد و بعد هم کلی بینش فاصله می افتاد. این بار دیگه خواستم برای همیشه راحت بشم.
دیگه تموم شد مامان.
چشم الان میرم. دستت درد نکنه. شربت آلبالو باشه لطفا.
شکر. بد نیستم. فقط چشام داره از کاسه درمیاد. امروز همه کار و زندگیم و ول کردم و نشستم صندلی داغ مهران و خوندم!!!!! مدتها بود می خواستم کم کم بخونمش اما نمیشد. امروز دیگه عزم خودم و جزم کردم. یکی دو صفحه بیشتر نمونده.