لیلا مندلیف
پسندها
235

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • بله این حرف کاملا درست وصحیح میباشد اما بنده یک جوری باید سر صحبت را با شماباز کنم که اگر مایل باشید دوستیموم ادامه پیدا کنه
    علت خاصی نداره.از زیبایی گل و طراوتش خوشم میاد.رنگ قرمز هم دوست دارم.قورمه سبزی هم دوست دارم.خانوادمو دوست دارم.گل رز دوست دارمو.....
    دیگه سوال تخصصی نداری؟
    شما هم سال پر برکتی داشته باشید.همراه با محبت و شادی.چه جالب....:)
    سلام.
    در تاپیکی که فرمودید نظر دادم.ممنونم از اطلاع رسانیتون.
    مهر افزون باشید.

    بهزاد
    ششم فروردین زادروز زرتشت پیامبر ایران زمین وآورنده مهرو دوستی برمردم ایران زمین شادبادآفتاب باش که اگر خواستی بر دیگران نتابی نتوانی زرتشت پیامبر[IMG]پاینده ایران وایرانی


    [IMG]
    سلام عزیزم اون شب که اومدی سات برات پیام خصوصی زیادی زدم ولی نمی دونم چرا هیچ کدوم به دستت نرسید راستی پیام خصوصی چه جوری می زنند؟
    خيال مي کردي قلب من تاب شکستن ندارد منتظري بازم دلم پيش دلت کم بياره مرام من تو عاشقي يکدلي و صداقته ...وقتي مي گم نوکرتم...اين آخر رفاقته...![IMG]
    ميگن لبخند ربطي به مرگ نداره ولي تو بخند تا من برات بميرم...![IMG]
    برای اخرین بار/خدا کنه بباره/تو این شب کویری/یه قطره از ستاره/همیشه بودی و من/تو را ندیدم انگار/بدون بدون که هستی/برای اخرین بار/چه لحظهایی که بی تو/یکی یکی گذشتن/عمرم بردن اما/هرگز که بر نگشتن/تو چشم من نگاه کن/منو به گریه ننداز/حالا حالا که هستم/برای اخرین بار
    من ان گلبرگ مغرورم که می میرم ز بی ابی ولی باخفت و خاری پی شبنم نمی گردم
    خیلی دختر بدی هستی اینو یادت باشه
    سلام من به تو یار قدیمی
    خوبی عزیز این اولین پیام سال 89 است که برات می زنم
    دوست دارم یه عالمه هرچی بگم بازم کمه
    مثل شب مثل شراب
    تو پر از وسوسه اي
    مثل شبنم واسه گل
    عطش يک بوسه اي
    اي غزل اي دلنواز
    اي شروع قصه ساز
    يکي بود يکي نبود
    زير گنبد کبود
    تو شدي قصه عشق
    وقتي عاشقي نبود
    تو سرآغاز مني
    از هميشه تا هنوز
    تو سرآغاز مني
    مثل خورشيد واسه روز :gol::gol::gol:
    چشمای من خوشک شد به در /حالا کی بی مرام تره/ دلو پرش دادم برات /ولی برات نمی پره
    خیلی بی مرامی دیگه حتی جوابمو نمی دی قهری نازتو بکشم
    سلام از شعرش خوشت اومد لیلا جان خسته شدم اینقدر اومدم تو سایت تو نبودی
    تو بارون رسیدی، ترانه رها شُد
    شبِ کهنه کوچید، جهان مالِ ما شُد
    من از تو شکفتم، من از تو رسیدم
    یه دنیای تازه، تو چشم تو دیدم

    تو بارون که رفتی، شبم زیرُ رو شُد!
    یه بغضِ شکسته رفیقِ گلو شد!
    تو بارون که رفتی، دلِ باغ چه پژمرد!
    تمامِ وجودم تو آیینه خط خورد!

    هنوز وقتی بارون تو کوچه می باره
    دلم غصه داره، دلم بی قراره
    نه شب عاشقانه س، نه رؤیا قشنگه
    دلم بی تو خونه، دلم بی تو تنگه
    یه فانوسِ مُرده تو برقِ چشامه
    بدونِ تو حسرت همیشه باهامه
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا